عروس حضرت زهرا(س)
همسريِ شهيد، تربيت و مادري دو شهيد، چهار پزشك و دو دبير و يك بخشدار، اينها همه از افتخارات حاجيه خانم نجمه عبادي است كه خود را عروس حضرت زهرا(س) ميداند.
نجمه در سال 1326 در روستاي يوسف آباد قوام از توابع شهريار بدنيا آمد. روستاي يوسف آباد با جمعيتي حدود 70 خانوار فاقد مدرسه راهنمايي بود و نجمه نتوانست ادامه تحصيل بدهد و براي همين بود كه ترك تحصيل كرد و بلافاصله در 13 سالگي مورد خواستگاري سيدعلي اينانلو قرار گرفت.
ـ اجداد پدري همسرم در دشت مغان زندگي ميكرده اند و براي ما مشخص نشده كه چرا شهريار را براي زندگي انتخاب كردهاند، البته بچه ها تحقيقاتي هم كرده اند و ميگويند كه اصالت اينانلوها، از عراق آمدهاند! بيشك اصالت نه تنها اينانلوها، بلكه همه سادات از يمن و حجاز است، از نسل و ذريّه پاك رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم. همو كه همه افلاك به خاطر وجود ذيجود او خلق شد.
ـ پدرم اروجعلي و مادرم تاجماه، آشنايي كاملي با خانواده سيدعلي داشتند آنها مثل ما كشاورز بودند و سيدعلي يك برادر و يك خواهر داشت و خودش ته تقاري بود. او فرزند آخر خانواده اي كم جمعيت بود و من اولين فرزند خانوادهاي پرجمعيت با هفت خواهر و چهار برادر!
نجمه در سال 1339 به عقد سيدعلي در آمد و به فاصله هر دو سال يك فرزند صالح به دنيا آورد كه هر دو در تربيت آنان سهيم بودند.
خانوادة سيدعلي در روشنگري انقلابي اقوام و همسايگان نقش به سزايي داشتند و پس از پيروزي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي حضور سبز آنان در دفاع همه جانبه از كيان مقدس نظام جمهوري اسلامي چشمگير است.
ـ گاه ميشد سيدعلي با همة پسران با هم در جبهه بودند و با هم در علميات شركت ميكردند و من بودم با دختران و پسران قد و نيم قد.
دو سال بعد از تولّد سيده خديجه، در سال 1343 خانواده اينانلو به قدوم پر بركت سيدمحمّد مفتخر گرديد. سيدمحمد از ابتداي جنگ تحميلي به طور مرتب جبهه رفت ولي حضور در جبهه ها و سنگرهاي رزم مانع ادامه تحصيل او نشد، ديپلم گرفت از سلك بسيجي مفتخر به عضويت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد.
ـ برادرم سيدمحمد در لشگرهاي 10 سيدالشهدا(ع) و 27 محمدرسول الله(ص) مسئوليتهاي مهم داشت مدتي فرمانده گردان حنظله و مدتي هم فرمانده گردان سلمان لشگر 27 محمدرسولالله(ص)بود. و آخرين مسئوليتش فرمانده تيپ حبيب ابن مظاهر لشگر 27 محمدرسول الله(ص) بود كه در عمليات بزرگ خيبر در جزيرةمجنون و در تاريخ11/12/1362 در طلائيه به شهادت رسيد.
سيدمحمد از آغازين روزهاي دفاع مقدس در اكثر عملياتهاي مهم مانند: مسلم ابن عقيل، محرم، رمضان، فتح المبين، بيت المقدس، والفجرمقدماتي، والفجر1 و در نهايت در عمليات بزرگ خيبر شركت فعال داشت و در چهار عمليات به شدت از نواحي مختلف بدن مجروح شد.
ـ آخرين مجروحيتش در عمليات والفجرمقدماني بود كه مدّت طولاني در بيمارستانهاي تبريز و تهران بستري بود و با بدني مجروح در حالي كه هنوز بخيههاي شكمش را نكشيده بود در لشگر 27 محمدرسول الله(ص)، تيپ حبيب ابن مظاهر را در عمليات خيبر فرماندهي ميكرد.
پس از شهادت سيدعلي، عزم و اراده سيدمحمود برادر شهيد و سيدعلي پدر شهيد در ادامه راه او دو چندان شد. سيدعلي علاوه بر آنكه مسئوليت «ستاد جذب و هدايت كمكهاي مردمي شهريار» را عهده دار بود در اكثر عملياتها حضور داوطلبانه داشت.
ـ سيدمحمود محصل دوّم دبيرستان بود، دوره آموزشي را در پادگان كرج گذراند و چهار ماه بدون حتي يك روز مرخصي در لشگر 27 محمدرسول الله(ص) به اميد شركت در عمليات والفجر4 نشست و عاقبت با شركت در عمليات در تاريخ 12/8/1362 در منطقه پنجوين عراق به شهادت رسيد.
با شهادت دو فرزند قهرمان، سيدعلي عزم خود را در پيمودن راه و هدف مقدس فرزندان جزم كرد و لحظه اي آرام ننشست. روح ناآرام سيدعلي در تاريخ 25/7/1365 در كمكرساني به جبهه هاي خونرنگ جنوب آرام گرفت.
در گلزار شهداء حضرت بي بي سكينه(س) پدر مجاهدي با پسران شهيدش در كنار هم آرميده اند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده