زندگینامه شهید حجت الاسلام حاج شیخ ابوتراب عاشوری
دوشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۴۲
شهید حجت الاسلام حاج شیخ ابوتراب عاشوری، فرزند شیخ عباس به سال 1312 ش در روستای حیدری، از توابع دشتی در خانواده ای روحانی که سابقه ای دیرین (بیش از چهارصد ساله) در تبلیغ داشتند، دیده به جهان گشود. خانواده ی شهید عاشوری از پدر و عموها گرفته تا پدربزرگ همه از علمای دین و ذاکران و ارادتمندان اهل بیت (ع) بودند. پدر شهید از معتمدان محل و مورد احترام همه ی مردم بود.

شهید حجت الاسلام حاج شیخ ابوتراب عاشوری، فرزند شیخ عباس به سال 1312 ش در روستای حیدری، از توابع دشتی در خانواده ای روحانی که سابقه ای دیرین (بیش از چهارصد ساله) در تبلیغ داشتند، دیده به جهان گشود. خانواده ی شهید عاشوری از پدر و عموها گرفته تا پدربزرگ همه از علمای دین و ذاکران و ارادتمندان اهل بیت (ع) بودند. پدر شهید از معتمدان محل و مورد احترام همه ی مردم بود.

شهید عاشوری تحصیلات مقدماتی فارسی و قرآن کریم را در کنار پدر و زیر نظر اساتید محلی ادامه داد تا این که احساس نمود محیط و محدوده آن نمی تواند پاسخ گوی استعداد شگرف او باشد. با این که پدر و مادر دلبستگی خاصی به او داشتند، با توجه به استعداد و نبوغ او و تأکید اهل علم مقدمات سفر او به نجف اشرف فراهم شد. هر چند در آغاز سفر مشکلات متعددی برای ورود او به عراق سد راه شد و تا مدتی در آبادان ماندگار گردید، ولی در همین مدت نیز غافل نشد و از محضر اساتید آبادان مقدمات را فرا گرفت و با تلاش فراوان راهی نجف اشرف گردید.

شهید عاشوری از همان لحظه ی ورود به حوزه ی علمیه ی نجف نبوغ استعداد خود را نشان داد، و در اندک زمانی مورد توجه علما و مراجع عالی قدر قرار گرفت.

عاشوری که از سن پنج سالگی در مسیر علم قرار گرفته بود در مدت کوتاهی به درجات عالی علمی رسید.

زندگی شهید عاشوری را می توان این گونه ترسیم کرد: شهید، عالمی بود که درس می داد؛ سخنرانی می کرد؛ حَکَم می شد؛ روابط خانوادگی را مستحکم می نمود؛ به فریاد گرفتاران می رسید؛ وضع مالی فقیران را سر و سامان می داد؛ جوانان را با کتاب، درس و فضیلت آشنا می ساخت؛ نماز جماعت می خواند و در خلال همه ی این اقدامات و فعالیت ها هر وقت فرصتی دست می داد و موفقیت ایجاب می کرد زمینه ی یک حرکت مردمی و اسلامی را پایه ریزی می کرد و پرده از چهره ی منافقانه ی رژیم بر می داشت و مردم را آگاه می ساخت. در تأسیس بناهای خیریه حریص بود و در ایجاد کتاب خانه، مسجد و حسینیه کوششی تمام داشت. کتاب خانه ی شخصی او به نام حضرت ابوالفضل (ع)، دارای هزاران جلد کتاب بود که مورد استفاده ی همه ی طبقات مردم به خصوص جوانان واقع می شد. به حدی نسبت به وجوه شرعی حساس بود که در موقع شهادت فقط دو هزار و سیصد تومان ذخیره داشت. عاشق روضه و روضه خوانی بود و وقتی در نقطه ای مثلاً امامزاده بوشهر منبر می رفت، از تمام محلات و مناطق اطراف برای استماع روضه ایشان در امامزاده جمع می شدند. در نماز عید فطر 1357 ش به شدت دولت شریف امامی را استیضاح کرد. بعد از همین سخنرانی بارها به ناراحتی درد گلو و بیماری گرفتگی صدا مبتلا می شد و در خواب مورد محبت ابا عبداله الحسین (ع) فرا گرفت و شفا پیدا کرد. هم اکنون دانه ی خرمایی که شهید بعداً به خانواده خود داده و باعث شفای او گردیده و از عنایات حضرت امام حسین (ع) به شهید است موجود می باشد. این امر از کرامات شهید است و نظر خاص حضرت ابا عبداله الحسین (ع) را به ایشان نشان می دهد.

شهید عاشوری در مبارزات خود علیه رژیم منحوس پهلوی شجاعانه و بی پروا از استبدادی که بر جامعه حکم فرما بود سخن می گفت و به رسوا نمودن رژیم می پرداخت، چنانچه بارها به دست جلادان ساواک اسیر و بازداشت شد. با این حال با توجه به هدف مقدس و مقصد عالی ایشان و عزم راسخی که درباره احیای احکام الهی داشت هر مشکلی را با جان و دل خریدار بود و آشکارا به رسوا نمودن رژیم پرداخت و رهبری مبارزه و قیام را در شهر به عهده داشت. با جان و دل از انقلابیون حمایت می کرد. برای بالا بردن سطح فکر جوانان و نوجوانان و زنده کردن روح مطالعه در آنان به تأسیس کتاب خانه های متعدد همت گذاشت و برای بانوان به تأسیس مکتب فاطمیه اقدام نمود.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده