سالروز ولادت
عرق از پیشانی حسن می ریخت ؛ دوباره نشانه رفت ؛ ماشه را فشار داد ؛ چشمانش را بست ؛ بچه ها منتظر بودند ؛ حسن به زمین افتاد ؛ خون از قلبش بیرون زد ...

ولادت: 1341/1/10

شهادت:1367/5/6

شهید حسن ساویزدر سن 19 سالگی که عازم خدمت سربازی در نیروی هوایی شد .

بعد از سربازی در سن 21 سالگی به تهران بازگشت وعضو بسیج پایگاه ولیعصر شد . و از همانجا عازم جبهه شد . در آنجا بود که در عملیات خیبر زخمی و موج زده شد . و به تهران بازگشت و در جهاد مشغول به کار شد ولی به علت سنگینی کار و مجروحیت ، ایشان را به بنیاد شهید منتقل کردند تا در این ارگان مشغول به کار شود . ایشان بعد از 5 سال اشتغال در بنیاد شهید در اسلام آباد غرب به درجه شهادت نائل آمد . پیکر مطهرش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

چشم بصیرت شهید حسن ساویز:

وقتی تانکها آمدند ...

آرپیجی را روی شانه هایش جا به جا کرد ، نشانه رفت و ماشه را کشید . چشمانش را بست ؛ گوش هایش تیز شده بود ؛ صدای انفجار آمد ؛ چشمانش را باز کرد ؛ شعله های قرمز از تانک زبانه می کشید و صدای الله اکبرهم رزمهایش فضای دشت را ملکوتی کرده بود.

حسن مهارت زیادی در زدن تانک های دشمن داشت . دوباره نشانه رفت ؛ تانک دوم از پیچ گذشت ؛ درست به طرف آنها می آمد ؛ حسن زیر لب صلوات می فرستاد ؛ دستش را روی ماشه گذاشت ؛ نفسش را حبس کرد و ماشه را فشار داد . شعله ها از تانک بالا می رفت.

بچه های گردان خوشحال بودند . تعداد تانک ها زیاد شده بود . یکی ، دوتا ، سه تا ، ده تا ، تمامی نداشتند . عرق از پیشانی حسن می ریخت ؛ دوباره نشانه رفت ؛ ماشه را فشار داد ؛ چشمانش را بست ؛ بچه ها منتظر بودند ؛ حسن به زمین افتاد ؛ خون از قلبش بیرون زد ...    

منبع:برگرفته از اسناد شهید در مخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده