به یاد شهیدان هشت سال دفاع مقدس
دوشنبه, ۰۳ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۱۶
اين خاكريز بوي اساطير مي ­دهد؟

يا عطر عاشقانه­ ي تكبير مي ­دهد؟
اين­جا هزار مرتبه بوي احد نداشت
اين­جا كسي عجيب هياهوي خود نداشت
مردان مرد تكيه به خورشيد مي­ زدند
آتش بر آستانه­ ي ترديد مي­زدند
اينجا هزار مرتبه آرش كمان گرفت
هي جان سپرد و باز سرانجام جان گرفت
از مرز خون و درد سياوش گذ­شته بود
اينجا هزار كاوه، از آتش گذشته بود
گل مي ­شكفت در گذر از سيم خاردار
در دشت ­هاي دغدغه اما پر از بهار
از دور دست حادثه، تابوت مي­ رسيد
با عطر خاك و سنگر و باروت مي­ رسيد
گلدسته ­هاي خاطره اينجا درو شدند
با بمب­ هاي خوشه­ اي اما درو شدند
ما مانده ­ايم و خسته به صحراي تشنگي
ما مانده ­ايم و اين همه درياي تشنگي
ما مانده ­ايم و خيره به سمت ستاره­ ها
برق ضعيف سكه ­ي اين جشنواره ­ها
ما مانده ­ايم و روز شماري سال­ها
انگور و تاك و باز خماري سال­ها
ما مانده ­ايم و خاطره­ هايي كه رفته ­اند
پروازهاي سبز و رهايي كه رفته ­اند
ما مانده­ ايم و خون هزاران شهيد عشق
خون هزار چلچله­ ي رو سپيد عشق
ما مانده ­ايم و آه وليكن چرا چنين
باروت و دود و سنگ فلاخن چرا چنين
ما مردمان سبز اساطير زاده ­ايم
ما هيچ وقت دل به شكستن نداده­ ايم
ما هيچ وقت شعله به خرمن نمي­زديم
سمت سكوت شيشه فلاخن نمي­زديم
اما اگر كه سنگ بيفتد به خانه ­مان
با درد و داغ باز بپيچد ترانه ­مان
بر خار هرزه، تيشه­ ي تاريخ مي­ شويم
آرش­ تر از هميشه­ ي تاريخ مي­شويم

سروده موسی عصمتی

منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده