شهدا انقلاب;
يکشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۴۸
امل عالم شهید حجت الاسلام حاج شیخ ابوتراب عاشوری، فرزند شیخ عباس به سال 1312 ش در روستای حیدری، از توابع دشتی در خانواده ای روحانی که سابقه ای دیرین (بیش از چهارصد ساله) در تبلیغ داشتند، دیده به جهان گشود. دو مأمور خائن در منزل را شکستند و وارد منزل شدند و به شهید عاشوری با صدای وحشتناکی ایست دادند، ولی شهید عاشوری بدون توجه به آنها وضو را ادامه داد. وضویی که با خون درآمیخت؛ شش گلوله به طرف او شلیک شد و شهید عاشوری را به آرزوی دیرینش، که شهادت بود، رسید.
زندگینامه  وفعالیت های شهید در راه انقلاب شیخ ابوتراب عاشوری


لبریز خدا کتاب « عاشوری» بود             در ظلمت شب شهادت «عاشوری» بود

روحـانی جـان نثـار در خط امام             یعـنی کـه « ابوتـراب عـاشـوری» بود

« من از واقعه ی تأسف آور و مصیبت وارده که خودم هم شریک هستم متأثر هستم و به شما تسلیت می گویم. »

( پیام امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت شیخ ابوتراب عاشوری، سال 57 )

زندگینامه

عامل عالم شهید حجت الاسلام حاج شیخ ابوتراب عاشوری، فرزند شیخ عباس به سال 1312 ش در روستای حیدری، از توابع دشتی در خانواده ای روحانی که سابقه ای دیرین (بیش از چهارصد ساله) در تبلیغ داشتند، دیده به جهان گشود. خانواده ی شهید عاشوری از پدر و عموها گرفته تا پدربزرگ همه از علمای دین و ذاکران و ارادتمندان اهل بیت (ع) بودند. پدر شهید از معتمدان محل و مورد احترام همه ی مردم بود.

شهید عاشوری تحصیلات مقدماتی فارسی و قرآن کریم را در کنار پدر و زیر نظر اساتید محلی ادامه داد تا این که احساس نمود محیط و محدوده آن نمی تواند پاسخ گوی استعداد شگرف او باشد. با این که پدر و مادر دلبستگی خاصی به او داشتند، با توجه به استعداد و نبوغ او و تأکید اهل علم مقدمات سفر او به نجف اشرف فراهم شد. هر چند در آغاز سفر مشکلات متعددی برای ورود او به عراق سد راه شد و تا مدتی در آبادان ماندگار گردید، ولی در همین مدت نیز غافل نشد و از محضر اساتید آبادان مقدمات را فرا گرفت و با تلاش فراوان راهی نجف اشرف گردید.

شهید عاشوری از همان لحظه ی ورود به حوزه ی علمیه ی نجف نبوغ  استعداد خود را نشان داد، و در اندک زمانی مورد توجه علما و مراجع عالی قدر قرار گرفت.

عاشوری که از سن پنج سالگی در مسیر علم قرار گرفته بود در مدت کوتاهی به درجات عالی علمی رسید.

زندگی شهید عاشوری را می توان این گونه ترسیم کرد: شهید، عالم عاملی بود که درس می داد؛ سخنرانی می کرد؛ حَکَم می شد؛ روابط خانوادگی را مستحکم می نمود؛ به فریاد گرفتاران می رسید؛ وضع مالی فقیران را سر و سامان می داد؛ جوانان را با کتاب، درس و فضیلت آشنا می ساخت؛ نماز جماعت می خواند و در خلال همه ی این اقدامات و فعالیت ها هر وقت فرصتی دست می داد و موفقیت ایجاب می کرد زمینه ی یک حرکت مردمی و اسلامی را پایه ریزی می کرد و پرده از چهره ی منافقانه ی رژیم بر می داشت و مردم را آگاه می ساخت. در تأسیس بناهای خیریه حریص بود و در ایجاد کتاب خانه، مسجد و حسینیه کوششی تمام داشت. کتاب خانه ی شخصی او به نام حضرت ابوالفضل (ع)، دارای هزاران جلد کتاب بود که مورد استفاده ی همه ی طبقات مردم به خصوص جوانان واقع می شد. به حدی نسبت به وجوه شرعی حساس بود که در موقع شهادت فقط دو هزار و سیصد تومان ذخیره داشت. عاشق روضه و روضه خوانی بود و وقتی در نقطه ای مثلاً امامزاده بوشهر منبر می رفت، از تمام محلات و مناطق اطراف برای استماع روضه ایشان در امامزاده جمع می شدند. در نماز عید فطر 1357 ش به شدت دولت شریف امامی را استیضاح کرد. بعد از همین سخنرانی بارها به ناراحتی درد گلو و بیماری گرفتگی صدا مبتلا می شد و در خواب مورد محبت ابا عبداله الحسین (ع) فرا گرفت و شفا پیدا کرد. هم اکنون دانه ی خرمایی که شهید بعداً به خانواده خود داده و باعث شفای او گردیده و از عنایات حضرت امام حسین (ع) به شهید است موجود می باشد. این امر از کرامات شهید است و نظر خاص حضرت ابا عبداله الحسین (ع) را به ایشان نشان می دهد.

شهید عاشوری در مبارزات خود علیه رژیم منحوس پهلوی شجاعانه و بی پروا از استبدادی که بر جامعه حکم فرما بود سخن می گفت و به رسوا نمودن رژیم می پرداخت، چنانچه بارها به دست جلادان ساواک اسیر و بازداشت شد. با این حال با توجه به هدف مقدس و مقصد عالی ایشان و عزم راسخی که درباره احیای احکام الهی داشت هر مشکلی را با جان و دل خریدار بود و آشکارا به رسوا نمودن رژیم پرداخت و رهبری مبارزه و قیام را در شهر به عهده داشت. با جان و دل از انقلابیون حمایت می کرد. برای بالا بردن سطح فکر جوانان و نوجوانان و زنده کردن روح مطالعه در آنان به تأسیس کتاب خانه های متعدد همت گذاشت و برای بانوان به تأسیس مکتب فاطمیه اقدام نمود.

مراجع نجف و شهید عاشوری

در مدتی نه چندان طولانی با کوشش و جدیت موفق شد از حوزه ی علمیه ی بزرگ نجف درجه ی اجتهاد کسب نماید. اساتید و مراجع برجسته ای از جمله آیات عظام حکیم، شاهرودی و خویی به اجتهاد ایشان مهر تأیید زدند. پس از هجرت از عراق به ایران به درخواست مردم بوشهر و به دستور آیت العظمی حکیم در بوشهر اقامت گزید و سال ها به تبلیغ احکام دینی و هدایت و روشنگری مردم بوشهر پرداخت.

فعالیت های تبلیغی شهید عاشوری

وقتی شهید عاشوری به درجه ی اجتهاد نایل گردید برای دیدار از بستگان و خانواده به ایران مراجعت کرد. وی به علت شرایط خاص عراق در قم سکونت گزید. و در ماه های محرم، صفر و رمضان به بوشهر می آمد و تبلیغ احکام و روشنگری مردم می پرداخت، ولی از تحصیل و کسب کمالات بیش تر در حوزه ی علمیه ی قم غافل نبود. به علت حسن معاشرت و تسلط کامل بر کلام و مسایل علمی و شرعی و درخواست مردم بوشهر از محضر آیت اله العظمی حکیم شهید عاشوری در بوشهر اقامت نمود و به تبلیغ پرداخت. چون در آن موقع مدرسه ی علمیه ای به سبک امروز وجود نداشت جوانان را به منزل خود دعوت می کرد و به تدریس علوم قرآنی، فقه و اصول می پرداخت. هر چند این کار هم به آسانی امکان پذیر نبود و از طرف ساواک و مأموران امنیتی رژیم برای ایشان ایجاد مزاحمت می شد و در طول اقامت ایشان پیوسته زیر نظر مأموران بودند، ولی هیچ گاه دست از فعالیت های علمی و تبلیغی بر نمی داشت. چندین بار او را ممنوع المنبر و ممنوع الخروج کردند و حتی در مسافرت به نقاط دیگر هم پیوسته مأموران مخفی او و سخنانش را زیز نظر داشتند.

 

شهید عاشوری و مبارزه با رژیم طاغوت

شهید عاشوری از همان سال های اولیه ی اقامت در قم و تبلیغات ایشان در ماه های محرم، صفر و رمضان در استان بوشهر از منابر کمال استفاده را می کرد و در کنار بیان مطالب علمی و دینی به افشاگری می پرداخت. روی همین اصل رژیم طاغوت و ستم شاهی در تمام موارد و ساعات تدریس، سخنرانی و تبلیغ مراقب ایشان بود و اکثر مواقع برای ایشان مزاحمت ایجاد می کرد. و طبق اسناد به دست آمده در تمام طول سال های حضور شهید حاج شیخ ابوتراب عاشوری در ایران به خصوص در استان بوشهر، مأموران ساواک فعالیت های ایشان را زیر نظر داشتند و به تهران گزارش می دادند. اهمیت حضور او در استان بوشهر برای رژیم به حدی بود که حتی در مورد تدریس و فعالیت های علمی ایشان نیز سخت گیری می کردند. و به خصوص از سال 42 و ارتباط ایشان با حضرت امام (ره)، انعکاس نظریات رهبر انقلاب به مردم استان، هدایت گری و افشاگری ایشان در این زمینه باعث شد که رژیم تمام نیروهای امنیتی، نظامی و سیاسی خویش را در استان بوشهر بسیج نماید و برای نابودی و شهادت شهید عاشوری اقدامات نظامی و تعرضی را انجام دهد. این فشار و سخت گیری در آغاز پاییز سال 57 ش می دانستند. روی همین اصل چاره ای جز شهادت ایشان ندیدند. به همین منظور جلسه ای در آبان سال 57 ش در استانداری بوشهر تشکیل شد و تمام نیروها و سازمان های نظامی، انتظامی، ساواک، شهربانی و استانداری در آن شرکت داشتند. نتیجه جلسه این بود که برای آرام کردن قیام مردم بوشهر یک راه بیش تر وجود ندارد و آن هم «خارج کردن شخصی به نام حاج شیخ ابوتراب عاشوری از استان بوشهر» می باشد. این تصمیم شوم به تهران اعلام و فوراً دستور اجرای آن به مسؤولان و مأموران داده شد.

شهادت عاشوری یکی از جریان های استثنایی در تاریخ شهید و شهادت در دوره ی انقلاب اسلامی است، زیرا شهدای روحانی ما در شکنجه گاه ها و زندان ها یا در تظاهرات و بعد از انقلاب در محراب به شهادت رسیده اند، ولی شهید عاشوری در روز سیزدهم آبان، هنگامی که مشغول وضو گرفتن بود، پس از حمله مزدوران پهلوی با شلیک مستقیم چند گلوله در حضور خانواده ی خویش به شهادت رسید.

شهید عاشوری و امام خمینی (ره)

شهید عاشوری در تمام مراحل زندگی امام خمینی (ره) با ایشان در ارتباط بود و یکی از مهم ترین شاگردان و مجریان فرامین امام (ره) به حساب می آمد. با شروع قیام خرداد 1342 ش و شروع مبارزات مردمی و رهبری امام خمینی (ره) شهید عاشوری نماینده ی حضرت امام (ره) و پرچمدار این نهضت در استان بوشهر بود و مستقیمآً با ایشان ارتباط داشت. همچنین در زمان اقامت امام (ره) در نجف اشرف و در پاریس با ایشان در ارتباط بود. در آن موقع اعلامیه ها و دستورات انقلابی از طریق دفتر شهید آیت اله قدوسی به بوشهر می رسید و شهید عاشوری با مدیریت و فداکاری خاصی تمام استان را در جریان فرامین قرار می داد. وی تمام تظاهرات، اجتماعات، راه پیمایی و اعتصاب ها را رهبری می کرد، تا این که رژیم پهلوی تاب و تحمل این اقدامات انقلابی را نیاورد و در آذرماه 57 در زمان نخست وزیری ازهاری بخش نامه ای به همه ی استانداری ها صادر شد و همه ی استاندارها کمیسیونی از فرمانداران، مسؤولان و به اصطلاح معتمدان محل تشکیل دادند. آنان طبق دستور موظف شدند راه چاره ای برای مهار تظاهرات و قیام مردمی پیدا کنند و عوامل اصلی آن را از بین ببرند. در نتیجه استانداری بوشهر نیز با هماهنگی نیروهای نظامی، انتظامی و ساواک با اتفاق نظر در جلسه ی خود نظر داد که مهمترین عامل بسیج نیروهای مردمی استان بوشهر کسی جز شیخ ابوتراب عاشوری نیست. بنابراین تصمیم گرفته شد که این روحانی برجسته را از بین ببرند. (سند این مذاکرات پس از پیروزی انقلاب در ساواک و استانداری بوشهر به دست آمد.) از تهران در این مورد کسب تکلیف شد و فوری دستور اجرای این توطئه به مأموران استان داده شد. با همکاری شهربانی (عامل اجرا کننده)، نیروی هوایی (عامل پشتیبانی)، ساواک و استانداری به عنوان مراکز تصمیم گیرنده این امر ضد انسانی صورت پذیرفت و در تاریخ سیزدهم آذر 1357 ش، مطابق با سوم محرم با تصویب کمیسیون استانداری بوشهر و تصویب نهایی تهران به اجرا درآمد.

نحوه ی شهادت

از صبح روز سیزدهم آذر تمام کوچه های اطراف منزل شهید عاشوری کنترل و تمام رفت و آمدها متوقف شد و تا حدود ساعت دوازده ظهر به طور کلی از خروج مردم از منزل هم ممانعت کردند. صبح همان روز شهید عاشوری برای تشییع و تدفین پیکر پاک یکی از شهدا به گلزار شهدای بوشهر می رفت و پس از اتمام مراسم به گفته ی شاهدان، شهید عاشوری بر سر مزار آن شهید سه بار تکرار کرد: « خدایا، مرا به دست شقی ترین افراد به قتل برسان ». ساعت دو بعد از ظهر مأموران خائن به در منزلی که ایشان در آنجا سکونت داشت حمله ور شدند. وقتی صاحب خانه به شهید عاشوری گفت که آمده اند تا تو را به شهادت برسانند، اجازه بده با لباس مبدل تو را از منزل بیرون ببریم، ایشان می گوید که شما بروید و کاری به کار من نداشته باشید. تا آسیبی به شما نرسد. همان فرد می گوید شهید عاشوری در آن لحظه مشغول مطالعه بود. بلند شد و به طرف شیر آبی رفت و مشغول وضو گرفتن شد و آیاتی را زمزمه می کرد. در همین حال بود که دو مأمور خائن در منزل را شکستند و وارد منزل شدند و به شهید عاشوری با صدای وحشتناکی ایست دادند، ولی شهید عاشوری بدون توجه به آنها وضو را ادامه داد. وضویی که با خون درآمیخت؛ شش گلوله به طرف او شلیک شد و شهید عاشوری را به آرزوی دیرینش، که شهادت بود، رسید.

رژیم، که از این عمل ناشایست وحشت داشت، پیکر شهید را به بیمارستان منتقل کرد و روز بعد بدون هیچ تشییع کننده ای مخفیانه در چغادک (خارج از بوشهر) در حسینیه ای که خود باعث ایجاد آن شده بود، به خاک سپرد.

چند ویژگی مهم شهید عاشوری

1. به حدی به امام امت عشق و علاقه داشت که از سال 1342 تا سال 1357، که سال شهادت او بود، در تمام لحظات گوش به فرامین و دستورات ایشان بود و با شنیدن نام مقدس او اشک از دیدگانش جاری می شد و در آخر جان شیرین بر سر خط او و فرامین او گذاشت.

2. شهید عاشوری در زمینه ی تبلیغ واقعاً خستگی ناپذیر نشان می داد. و زمان و مکان برایش مطرح نبود. حتی فشار و تنگناهایی که رژیم ستم شاهی بر او وارد می کرد نتوانست جلو تبلیغات او را بگیرد.

3. مهمان نوازی، سعه ی صدر و عشق به آموزش داشت. وقتی رژیم از تدریس او جلوگیری کرد جوانان محصل را در خانه ی شخصی پذیرایی می نمود و درس می داد و حتی به آنها کمک می کرد.









































منبع : بنیاد شهید و امورایثارگران استان بوشهر


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده