شهادت در راه خدا
شهید حسین دوقیاسی
زندگینامه
ایشان در سال 1306 در خانواده ای مذهبی در روستای ریز دیده به جهان گشود ، پدرش زایر احمد به دلیل عشق و ارادت وافر به اباعبدالله الحسین (ع) که چه فرزند اول را غلامحسین نام نهاده بود ، این نوزاد را حسین نامید .
در حالی که در آن زمان مردم به دلیل فقر و تنگدستی حتی قادر به روانه کردن فرزندانشان به مکتب خانه هم نبودند ولی پدر فداکار و مادر مقیدش حسین را در سن 7 سالگی به مکتب خانه فرستادند هر چند عصای دست پدر بود و پدر هر لحظه به او احتیاج داشت .
طبق سنت مبارک پیامبر اکرم (ص) در جوانی ازدواج کرد .. حاصل این ازدواج 5 فرزند پسر می باشد که همگی سعی بر ادامه دادن راه پدر و حرکت در جهت تحقق بخشیدن اهداف مقدس نظام جمهوری اسلامی دارند .این شهید بزرگوار طی سالهای دهه پنجاه جهت امرار معاش خانواده خویش ناچار به ترک وطن و عزیمت به کشورهای حوزه خلیج فارس گردید و به خاطر عشق به اباعبدالله (ع) موفق به زیارت حرم مطهر آن بزرگوار شد و نیز توانست فریضه واجب حج را به انجام برساند . این شهید بزرگوار در دوران پرشور انقلاب در راهپیمائی ها حضور فعال داشت و به دلیل علاقه به قرآن در اوایل انقلاب تصمیم به دائر نمودن کلاس قرآن گرفت و عده زیادی از علاقه مندان را تعلیم داد .
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب تا قبل از شروع جنگ تحمیلی به دلیل ایمانی که مردم به خلوص نیت وی داشتند ایشان را به عنوان امام جماعت مسجد ریز برگزیدند .
با شروع جنگ تحمیلی جهان استکبار علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی حاج حسین نیز به عنوان یک نیروی بسیجی حضور فعالی در صحنه داشت و با اشتیاق فراوان به آموزش نظامی پرداخته و در همان اوایل جنگ عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل در جنوب کشور گردید تا حبیب وار به حسین زمان خویش را یاری نماید . وی در عملیات شکست حصر آبادان شرکت جست و پس از حصول این پیروزی بزرگ چند روزی به مرخصی آمدو با تمامی اهل محل خداحافظی کرده و طلب حلالیت نمود . در حالی که این بار هر که او را می دید متوجه نورانیت چهره ایشان می شد و خود نیز چنین بیان می داشت که این خداحافظی آخر است .
او این بار عازم جبهه های غرب کشور شد .کمتر از ده روز از اعزام وی گذشته بود که در تاریخ 28/9/1360 در منطقه بوکان به گفته اطرافیان در حال اقامه اذان صبح به دست ضد انقلابیون ضد خلق هدف تیر مستقیم قرار گرفته و به درجه رفیع شهادت نائل گشت .
پیکر این شهید بزرگوار در بخش ریز با حضور تمامی مردم مسلمان تشییع و در جوار سایر شهیدان به خاک سپرده شد . پس از شهادت پدر ، فرزندش حسن سلاح اورا به دست گرفته و عازم جبهه نبرد شد و با شرکت در عملیات آزاد سازی خرمشهر به اسارت دشمن بعثی درآمد و مدت 9سال از عمر خویش را در بند دشمن به اسارت گذراند و با بازگشت آزادگان سرافراز به میهن عزیز خود باز گشت باامید آنکه بتوانیم رهرو راستین شهدا و سربازان فداکار ولایت باشیم .
وصیت نامه
حمد و ستایش به درگاه خالق هستی ، صلوات بر جمیع انبیاء الهی به ویژه پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) و ائمه اطهار (ع) و سلام بر ارواح پاک شهیدان و سلام بر امام امت خمینی بزرگ و سلام بر تمامی رزمندگان و مدافعان اسلام . من حسین دوقیاسی فرزند زایر احمد متولد 1306 اهل و ساکن ریز که اکنون در منطقه جنگی بوکان کردستان می باشم بر خودم لازم دیدم این چند جمله را به عنوان وصیت نامه بنویسم تا اگر خواوند شهادت را نصیبم گردانید بدون وصیت نمرده باشم زیرا « کل نفس ذائقه الموت » هر نفسی باید جام اجل را بنوشد و از این عالم فانی به سرای باقی سفر نماید پس چه بهتر که این مردن شهادت در راه خدا باشد . پس ای برادران و خواهران گرامی ، همواره به یاد خدا باشید و مرگ را فراموش نکنید . از فرزندانم می خواهم تا راه شهیدان را ادامه دهندو پیرو امام امت باشند . از همسر وفادارم می خواهم تا مرا حلال نماید زیرا در زندگی مشترک متحمل زحمت و سختی های فراوان شدند . از دوستان و آشنایان و اقوام حلالیت می طلبم و از ایشان می خواهم تا بر مزارم بیایند و برایم قرآن و فاتحه بخوانند که سخت محتاجم. در پایان از همگی التماس دعا دارم .
خداحافظ حسین دوقیاسی 27/8/1360 – بوکان، کردستان ایران
منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر
