زندگینامه شهید علیرضا سلطانی
در عملیاتها سمت دیده بان را داشت و با وجود شجاعت ها و متانت طبعی که داشتند دوست داشت کارهایی که انجام می دهد بازگو نکند و گمنام بماند .

 زندگینامه شهید علیرضا سلطانی

 نوید شاهد استان چهارمحال و بختیاری : شهید علیرضا سلطانی  چهارم آبان 1341 در خانواده  ای متدین و انقلابی در شهر  بروجن از توابع استان چهارمحال و بختیاری چشم به جهان گشود . پدرش صفرعلی کشاورزی می کرد و مادرش بگم جان خانه دار بود . او از همان ابتدای کودکی زندگی پر فراز و نشیبی داشت  و در طول عمرش در فراز و نشیب های زندگی  صابر و ثابت قدم بود  .   هیچگاه در برابر مشکلات هر چند سخت و طاقت  فرسا  ، خم به ابرو نمی آورد.  از همان کودکی  مصداق حدیث مولای متقیان  علی علیه السلام بودکه فرموده اند :  کم العقل نقص الکلام : زمانی که عقل کامل می شود سخن اندک  خواهد شد .  از این رو تا از او سوال نمی شد سخنی نمی گفت  ودر جمع بیشتر شنونده بود . دوران ابتدایی را در دبستان  سید جمال الدین و دوره ی متوسطه  را در دبیرستان شهدای بروجن  پشت سر گذاشت  و در ایام  تعطیلات در امر کشاورزی به پدرکمک میکرد . علیرضا از همان ابتدا زیر بار ظلم نمی رفت  و پیرو و مدافع حق بود و زمانی که می دید  حاصل کشاورزی را که  به زحمت به دست می آورند در زمان برداشت ، خوانین  از خدا بی خبر می آمدند وسهم خود را می خواستند  مردانه در مقابل آنها ایستادگی می کرد. در سال 56 با گسترش  انقلاب اسلامی به رهبری  امام خمینی(ره) به صفوف امت مسلمانان پیوست و در تظاهرات به فعالیت هایی از قبیل پخش اعلامیه های امام به طور مخفیانه ، تظاهرات  و شکستن بطری مشروبات الکلی در مهمانسرای بروجن شد . و در تمام این مدت تا پیروزی اسلام بدون هیچ گونه ترس و خوفی در دل علیه نظام طاغوت مبارزه کرد و در بیداری مردم نقش موثری داشت . پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تشکیل سپاه پاسداران و بسیج مستضعفین عاشقانه دراین ارگان شرکت نمود و پس از ثبت نام در بسیج شهدا مسئولیت پایگاه را بر عهده گرفت . علیرضا با شرکت در آزمون سراسری توانست  در رشته ی اقتصاد در تربیت معلم شهید مدنی فارس پذیرفته شود .  تا اینکه  با شروع جنگ تحمیلی حدود 4 ماه از جنگ گذشته بود که عازم جبهه ها  شد و  برگ زرینی در تاریخ زندگی او رقم خورد . مدتی قبل از عملیات پیروزمندانه فتح المبین در منطقه ی شوش به عنوان شکارچی تانک (آر پی جی) ادای وظیفه  کرد . وی در بسیاری از عملیات ها مثل   ثامن الائمه ، فتح المبین ،رمضان،محرم،والفجر1،والفجروالفجر3،والفجر4 شرکت فعال داشت و چند  بار هم  مجروح گردید که هیچ کدام  از این جراحات نتوانست سد راه  او به جبهه شود . در عملیاتها سمت دیده بان را داشت و با وجود شجاعت ها و متانت طبعی که داشتند دوست داشت کارهایی که انجام می دهد بازگو نکند و گمنام بماند . در آخرین روزهای عملیات والفجر4  که تیپ قمر بنی هاشم (ع) به استراحت رفته بود  سیزدهم آبان 1362 همراه با فرمانده ، معاون  وچند تن از برادران تیپ به منطقه آزاد شده رفتند و  در ارتفاعات منطقه کردستان مورد اصابت خمپاره قرار  می گیرد  و همراه چند تن از برادران  رزمنده به فیض  عظمای شهادت   میرسند . مزار او در روضه الشهدا بروجن قرار دارد . روحش شاد و یادش گرامی باد .

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده