وصیت نامه شهید «مرتضی هداوند میرزایی» را در سالروز شهادتش می خوانید؛+دستخط شهید
خواهران گرانمایام زینب گونه زندگی کنید و نسلی که در آینده تربیت کرده و می کنید آن چنان تربیت نمائید که روح اسلام را در فرزندانتان پیاده نمائید و اسلام واقعی را فراموش نکنید در شهادتم بر مصیبت زینب و زهرا گریه کنید و مادر عزیزم با بودن و استواری است در زندگی نقش مادران صدر اسلام را داشته باش همچنانکه قبلاً هم داشته اید.
زینب گونه پیام شهدا را برسانید
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید مرتضی هداوند میرزایی/ یکم فروردین 1346، در روستای شوش آباد از توابع شهرستان ورامین به دنیا آمد. پدرش مصطفی، در صنایع دفاع کار می کرد و مادرش رقیه نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هجدهم بهمن 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه، شهید شد. مزار وی در امامزاده عبدالله روستای جلیل آباد تابعه شهرستان پیشوا واقع است.

وصیت نامه شهید «مرتضی هداوند میرزایی» را در ادامه می خوانید؛

بسم الله الرحمن الرحیم

کسانی که در راه ما جهاد می کنند ما آنها را به راه خودمان هدایت می کنیم (قرآن کریم)

به نام او که هر چه دارم از اوست. جان و روح و روانمان همه متعلق باوست و در آخر کسی جز او در این جهان استوار و ماندنی نیست و او نمی میرد و جاودانی است زیرا (کل نفس ذائقة الموت) (همه افراد طعم مرگ را خواهند چشید.) ولی چه مرگی، آیا آن مرگی که بعد از هزاران معاصی در نزد خدا انجام می شود سزاوار است یا مرگی که با عزت و شرف و مرگی که خداوند آن را می پذیرد با ارزش است.

زیرا خداوند خود وعده کرده است که شهید با ریختن اولین قطره خونش گناهانش پاک می شود و تنها او خونهای گناهانش میشود پس این مرگ بهتر است و من از تمام مرگها حب این مرگ هستم و از او میخواهم که او این مرگ را نصیبم گرداند و خیر دنیا و آخرت نصیبم شود عزیزان وقتی بار سنگین گناهان را مشاهده می کنم و در آخر مرگی که تمام آرزوهایم را بگور می برد راه جهاد در راه معبود را انتخاب می کنم.

زیرا او خود وعده داده است که اگر در راه او جهاد کنیم او خود ما را براه خود هدایت می کند و راه او شهادت است آری من با خون خود شهادت دادم که معبودی جز او نیست و شهادت دادم که محمد رسول اوست و علی ولی اوست و او را سپاس می گویم که مرا از قفس تنگ دنیا و زر و زیور این دنیای فانی نجات داد و مرا در زمره راهیانش قرار داد (الحمدالله رب العالمین).

پیام به خانواده عزیز و محترم: ای پدر و مادر عزیزم که عمر درازی را در بزرگ و تربیت نمودن فرزندانتان سپری کردید و تا بحال وظیفه پدر و مادر بودن را با خود به یدی کشیدید از شما می خواهم که هر بدی که از من مشاهده کردید به بزرگی خودتان ببخشید.

و از خداوند متعال به خاطر زحماتی که برای این امانت الهی کشیدید و در آخر او را در آبیاری درخت اسلام و معبود تقدیم کردید صبر و اجر عظیم مسئلت می نمایم و سعادت اخروی و دنیویتان را از درگهش خواستارم.

پیام به دوستان و آشنایان: ای دوستان و برادران عزیزم که یک عمر را با شما سپری کردم و در کلاس و در جاهای دیگر با هم مونس و همدم بودیم من رفتم که درخت اسلام را آبیاری کنم و در راه معبود فدا شوم ای دوستان عزیزم شاید در من خصلت و صفتی ندیدید که مرا لایق شهادت بدانید ولی باید این را بدانید که خداوند بزرگتر از آن است که بنده گنهکاری که از گناهانش مهاجرت کرد و بسوی او شتافت را از درگاهش رد کند پس همیشه بیاد او باشید زیرا یاد او دلها را آرامش می دهد (الا بذکرا..تطمئن القلوب).

و بدانید که هیچ راهی بهتر از شهادت در راه او نیست و سعی کنید که به این راه بشتابید و هر تندی و بدی که از این حقیر دیدید به بزرگیتان ببخشید و از اهالی حیدر آباد خواهش می کنم یک مقدار به اسلام فکر کنید ای دوستان عزیزم ای کارمندان دولت اسلام را فراموش نکنید.

و ای برادرهای انجمن اسلامی و پایگاه بسیج خواهش می کنم کارهایتان خالص باشد در جهت خدا و ندای ملکوتی قران و دعاها در مسجد در شبهای به خصوص مثل جمعه و غیر و فراموش نشود و راه حسن و اسماعیل عزیز را و دیگر شهیدان را ادامه دهید بخدا ما مسئولیم.

پیام به مسئولان آموزشی: معلمین عزیز که یک عمر در خدمت شما به تحصیل مشغول بودم و بواسطه آموختن کلمه ای بنده شما بودم و از همه شما بخاطر رنج و مشقتهایی که در راه پرورش و آموزش این شاگردتان کشیدید سپاسگزارم و از خداوند سعادت دنیا و آخرت برایتان آرزومندم و از شما معلمین و مدیر دبیرستان انقلاب اسلامی می خواهم که هر بدی و تندی که از بنده دیدید به بزرگواری خود ببخشید خداوند عنایت خاصه اش را نصیبتان گرداند انشاالله.

خواهران گرانمایام زینب گونه زندگی کنید و نسلی که در آینده تربیت کرده و می کنید آن چنان تربیت نمائید که روح اسلام را در فرزندانتان پیاده نمائید و اسلام واقعی را فراموش نکنید در شهادتم بر مصیبت زینب و زهرا گریه کنید و مادر عزیزم با بودن و استواری است در زندگی نقش مادران صدر اسلام را داشته باش همچنانکه قبلاً هم داشته اید.

و از کلیه اقوام و دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم مرا عفو کنید تا قرار گیرم در آن دنیا در هر امری خدا را از یاد نبرید و اخلاق حسنه و ساده و حسین گونه و زینب گونه بودن فراموشتان نشود من میروم نزد مولایم حسین و نگرانم نباشید که در این عملیات مادرم زهرا (س) با ماست.

خداحافظ اجر شما با خدا باد / دوستدار شما مرتضی هداوند میرزائی منطقه عملیاتی جنوب سال 65 تیر بارچی گروهان محبار دسته یک تیم یک. 110 خاتم الانبیاء استان تهران.

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده