شهید خردادماه;
يکشنبه, ۰۲ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۹
شهید نعمت الله شجاعی در 1346/6/3در روستای زیارت دیده به جهان گشود.در سال 1365 به مناطق عملیاتی اعزام و پس از مراجعت در امتحانات ورودی نیروی دریایی ارتش قبول شد به عنوان یکی از فرماندهان پاسگاه آن شهرستان اقدام به خدمت نموده و سرانجام در تاریخ 67/3/13 بر اثر اصابت تیر به دست افراد ناشناس در محل پاسگاه به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
کردستان او را به یاد می آورد 



نعمت الله شجاعی

نام پدر: حسنعلی

تاریخ تولد: 1346/6/3

تاریخ شهادت: 1367/3/13

محل شهادت: آذربایجان غربی

زندگینامه شهید:

روستای زیارت صدای قدم هایش را در قاب لحظه ها به تماشا گذاشته است. او را نعمت الله صدا می زدند و این نامی بود که مادرش برایش انتخاب کرده بود زیرا چند فرزندش در بدو تولد مرده بودند. اکنون به سن مدرسه رسیده است و پا به میدان علم و دانش گذاشته است دبستانش سرشار از شور و شوق کودکی بود که موفق از آزمئن این دوره بیرون آمده است دوران راهنمایی و سپس دبیرستان را نیز با موفقیت به پایان می رساند و موفق به اخذ دیپلم می گردد . در سال 1365 به مناطق عملیاتی اعزام و پس از مراجعت  در امتحانات ورودی نیروی دریایی ارتش قبول شد که این موضوع مصادف با قبولیش در ژاندارمری نیز گزدید. بر سر این دو راهی ژاندارمری را پذیرفت و جهت آموزش عزیمت نمود. پس از پایان آموزش با درجه استوار یکم فارغ التحصیل شد و جهت ادامه خدمت به بوکان در استان کردستان اعزام گردید و به عنوان یکی از فرماندهان پاسگاه آن شهرستان اقدام به خدمت نموده و سرانجام در تاریخ 13/3/67 بر اثر اصابت تیر به دست افراد ناشناس در محل پاسگاه به درجه رفیع شهادت نایل گردید.

کردستان او را به یاد می آورد

از طریق بسیج اعزام شد. محل خدمتش در کردستان شهر بوکان در کوه بود فرمانده پاسگاه بود که شب هنگام لت اصابت گلوله به سرش به شهادت می رسد. در حالی که 22 سال بیشتر نداشت. درب مغازه بودم که یک نفر آمد و گفت که پسرت شهید شده است.

زمان انقلاب خیابان ها را جارو می کرد و سنگ ها را جمع می کرد. شب ها به بسیج می رفت و روز ها به بنایی می پرداخت و دستمزد خود را به بسیج می دادو وقتی دیپلم خود را گرفت به ژاندارمری رفت. شبی که به شهدت رسید در خواب دیدم کوتری که روی شانه هایش چفیه انداخته بود به خانه آمد بعد از مدتی پر زد و رفت . نعمت الله فرزند دوم خانواده بود و همیشه دلش می خواست به جبهه برود و شهید شود و می گفت : من بهتر از دوستانی ک شهید شده اند نیستم موقع اعزام چون سنش کم بود فتوکپی شناسنامه شخص دیگری را گرفت که به جبهه رفت. محل تولدش بنار آبشیرین بود . دیپلم خود را در مدرسه شهید بهشتی گرفت. دوستان وی همگی شهید شده اند. یکی دوستانش شهید اکبر زاهدی بود که سوخت. عبدالله شبانکاره مجروح و پایش قطع شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده