شجاعت و خلوص نيت

همسر شهيد رسول حيدري؛


همسر شهيد مي گويد: از بارزترين خصوصيات رسول شجاعت و خلوص نيتش بود. وي در بيشتر عمليات ها شركت داشت و رزمنده اي بود كه به اطاعت از ولايت فقيه تاكيد مي كرد.

درباره خصوصيات اخلاقي شهيد بگويد:

 به نظر من خصوصيات خوب به طور كامل در همه ي شهدا وجود دارد، ولي در خصوصيت بارز و مخصوصي كه ايشان داشتند شجاعت و خلوص بيش از حد بود.ايشان درهمه ي جبهه ها مخصوصاً عمليات ها حضور داشتند واگرحتي مانعشان مي شدند كه در بعضي عمليات ها به طور دائم شركت كنند ايشان به محض اينكه مطلع مي شدند قرار است عمليات شود حتي شده شب عمليات خود را مي رساندند و شركت مي كردند. دوستانشان وقتي بعداز جنگ ايشان را مي ديدند مي گفتند ما تعجب مي كنيم كه شما شهيد نشده ايد. خودشان هم مي گفتند نمي دانم كه خدا چه صلاحي ديده و چه كاري بهتر و مهم تر از اين جنگ داشته كه مرا زنده نگه داشته است. وقتي كه مقام معظم رهبري آيت ا.. خامنه اي ( دامه بركاته) دستور دادند كه به بوسني بروند وايشان لبيك گفتند فهميديم كه آن كارمهم تر چه بوده است.

وي روز شهادت همسرش را يادآور مي شود:

از طريق راديو و تلويزيون به اسم مستعار شنيديم كه يكنفر در بوسني شهيد شده است. ابتدا شك كردم و از هر كس كه پرسيدم به من گفتند كه ايشان زخمي شده است. ده روز بعد از شهادتشان، وقتي مي خواستند ايشان را به ايران بياورند، شب آن به ما اطلاع دادند كه حاج رسول شهيد شده است.

خوشحال بودم كه همسر يك شهيدهستم ولي بالاخره فراغ دوري ايشان سخت بود.

همسر شهيد حيدري درباره رفتار وي با فرزندانش ميس گويد:

 رفتار ايشان با فرزندانشان نمونه بود. در بيشتر كارها با بچه ها صحبت مي كردند و آنها را براي نماز تشويق مي كردند و به تربيت صحيح آنها بيش از حد اهميت مي دادند. اگر كار بدي مي كردند به آنها تذكر مي دادند و دائماً سفارش مي كردند.  به رفت و آمد با ديگران اهميت بسياري مي دادند كه با چه كساني معاشرت كنند و دوستان خوبي انتخاب كنند.خودشان نيز سعي مي كردند با كساني كه مناسب نيستند كمتر معاشرت كنند و برعكس با كساني كه تربيت اسلامي دارند رفت و آمد بيشتري داشته باشند تا در بچه ها تأثير مناسب بگذارد. و از همه مهمتر رفتار و كردار خودشان را آنها بهترين بود. هيچ وقت به آنها دروغ نمي گفتند وهميشه همه حرفها را جدي به آنها مي گفتند و اين بود كه هميشه آنها پدرشان را نمونه مي دانند و به خوبي از ايشان ياد مي كنند.

وي درباره موانعي كه سبب دوري افكار جوانان نسل امروز از شهداء مي شود مي گويد:

 من فكرمي كنم اشكال اساسي ازآن جاست كه جوانان دراوج انقلاب نبودند و آگاهي زيادي نسبت به جنگ ندارند. يك حالتي شده كه همه محو دنيا ودرس و از اين قبيل چيزها شده اند. به همين دليل افرادي كه آگاهي بيشتري دارند و در جبهه ها بوده اند بايد بيش ازاين با جوانان صحبت كنند. من فكرمي كنم كه پدر و مادرهايم حتي كنار رفته اند و به طوركه بايد به جوانانشان آگاهي نمي دهند. يك عده مسئول خوب هم داريم كه مشغول كار و درگير مشغله زياد هستند. من فكر مي كنم آگاهي دادن بيشتر خيلي مؤثر است.

خاطره اي هم درباره شهيد مي گويد:

 البته ايشان بيشتر در جبهه حضورداشتند و يك سال هم در بوسني بوده اند، ولي در همان مدتي كه درخانه حضور داشتند، نبودنهايشان را جبران مي كردند.

اغلب شب ها براي بچه ها به صورت داستان، واقعيتهايي را از جبهه در مورد دوستانشان و شهدا بيان مي كردند، تا بچه ها بخوابند.

درپايان اگر صحبتي داريد كه ناگفته مانده است بفرماييد:

همان طور كه گفتم آگاهي جوان ها كم است. اين آگاهي بايد به بچه ها داده شود. در قسمت فرهنگي بيشترفعاليت كنند. چون دشمن از طريق جنگ نتوانسته است به نتيجه برسد، ولي فكر مي كنم از طريق فرهنگ راحت تر مي تواند پيش برود مسوولين ما و آنهايي كه مي توانند بايد جلوي اين چيزها را بگيرند. مواظب باشند و نگذارند كه جوانها اين گونه از بين بروند.

 منبع:خانواده شهيد