خاطرات طنز در جبهه از زبان ازاده علی سلطان پناهی
جمعه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۲۶
آقای سلطان پناهی از غذای جبهه می گوید ....
آقای سلطان پناهی از غذای جبهه می گوید
:
در فاو در گردان ثارالله ناوتیپ كوثر ؛ خط پدافندی خور عبدالله مستقر بودیم . كنار ما لشكر ثارالله كرمان مستقر بود و من مسئول گرفتن غذا بودم .
هر روز موقع غذا نزدیک آخرین پست نگهبانی
لشكر ثارالله می ایستادم و وقتی ماشین غذا می آمد به لهجه كرمانی كه شبیه لهجه بوشهری هاست
؛ می گفت : «ثارالله » ؛ من هم می گفتم : « ثارالله » و غذا می گرفتیم و آن هم چه
غذایی .
البته رزمندگانی كه در ناوتیپ كوثر و امیرالمومنین خدمت كرده اند می دانند كه چقدر امكانات كم بود. خلاصه مدتها گذشت تا اینكه آنها متوجه شدند و یک ایست بازرسی در آخرین سنگر زدند و ما را مجبور كردند كه با غذای خودمان بسازیم.
راوی : آزاده علی سلطان پناهی
نظر شما