زندگی نامه و وصیت نامه شهید مصطفی انجم افروز + عکس
نام و نام خانوادگي: مصطفي انجم افروز
نام پدر: محمد
تاريخ تولد: 1345/10/12
محل تولد: قم
تاريخ شهادت: 1364/05/24
محل دفن: قم
محل شهادت: جنگوله
شغل: دانش آموز
زندگینامه
شهید مصطفی انجم افروز در سال ۱۳۴۵ در نجف اشرف متولد شد و در سال ۱۳۶۴ در منطقه چنگوله آسمانی شد. از این شهید هنرمند آثار بسیاری در زمینههای شعر، نقاشی، خوشنویسی به یادگار مانده است.
خانواده این شهید بزرگوار در سال ۱۳۵۰ به دلیل فشارهای رژیم بعث عراق به قم مهاجرت کردند و این شهید بزرگوار تحصیلات خود را در سال ۱۳۵۲ در دبستان فیض قم، سال ۱۳۵۷ در مدرسه راهنمایی معلم و دبیرستان را مدرسه شهید رجایی این شهر در رشته علوم تجربی و بهداشت ادامه دادند.
شهید مصطفی انجم افروز علاقه بسیاری به خوشنویسی و نقاشی داشتند و آثار بسیاری از این شهید به یادگار مانده است و از ویژگیهای شاخص این شهید هنرمند استفاده از هنر خود در جبهههای دفاع مقدس است.
با آغاز دفاع مقدس شهید مصطفی انجم افروز بارها اقدام به ثبتنام برای اعزام جبهههای نبری حق علیه باطل کردند که به دلیل سن کم ایشان با درخواست وی موافقت نمیشد، اما سرانجام در سال ۱۳۶۰ در سن ۱۶ در حالی که دانشآموز اول دبیرستان بود توانست به جبههها اعزام شود.
وی هشت ماه بعد از آن، در حالی که مشغول تحصیل در پایه دوم دبیرستان بود، برای دومین بار راهی جبهه شد و در واحد بهداری لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) فعالیتش در این عرصه دفاع مقدس ادامه داد.
شهید انجم افروز برای سومین بار در خرداد ۶۲ و به مدت ۵ ماه به جبهه رفت و به عنوان تکتیرانداز و آرپیجیزن فعالیت کرد و برای چهارمین بار در فروردین ۶۳ عازم صحنههای نبرد شد و در گردان سیدالشهدا (ع)، در جبهههای جنوب به مبارزه با دشمن متجاوز پرداخت.
پنجمین حضور وی در جبهههای حق علیه باطل در خرداد ۱۳۶۳ با ۶ ماه حضور مداوم در مناطق عملیاتی بود. این شهید برای آخرین بار در تیرماه ۶۴ با تیپ ۷۷ لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) عازم جبهه شد و به عنوان جانشین گروهان به منطقه چنگوله حضور یافت.
این شهید هنرمند در عملیات عاشورای ۲ به عنوان فرمانده گروهان مشارکت و در ۲۴ مردادماه ۶۴ مفقودالاثر شد و پس از ۱۵ سال پیکر مطهر این شهید در عملیات تفحص شناسایی و به قم منتقل و در گلزار شهدای قم به خاک سپرده شد.
شهید مصطفی انجم افروز در هنگام شهادت ۱۹ سال سن داشت.
وصیت نامه
بِسْمِ للهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند؛ درهم کوبندة ستمگران و یاور مستضعفان؛ با درود و سلام
بر رهبر عظیمالشّأن و بتشکن زمان، خمینی روح الله و امّت قهرمان و شهیدپرور و شهیدان
همیشهزندة تاریخ.
درود بر حسینیان حماسهآفرین عاشورا و کربلا.
هماکنون، میخواهم به جبهههای نبرد عازم شوم و زندگی جدیدی را آغاز
کنم و کربلای خونین ایران را زیارت کنم و عاشورای واقعی زمانه را از ته قلب و بلکه
با چشم خویش ببینم و به آرزوی دیرینة خویش برسم و آن، آرزوی همیشگی شهادت است.
البتّه شهادت را نه برای پیداکردن نامِ بعد از مرگم میخواهم بلکه
برای پیروزی حق و نابودی باطل و افزوده شدن عمر عزیز رهـبر و بنیانگذار جمهوری
اسلامی تا انقلاب مهدی(عج) است.
و اینک سخنی با پدر بزرگوار و مادر مهربانم دارم:
ای پدر و مادر عزیزم! از اینکه در دوران زندگیم، نتوانستم با درسخواندن،
به اسلام عزیز خدمتی کنم، افسوس میخورم اما از اینکه شما فُرم اعزام مرا امضاء
کردید، بسیار خوشحالم که با ریختن خون خود، اسلام را یاری کنم. از شما میخواهم که
مرا حلال کنید، همچنین از خویشاوندان نیز میخواهم که مـرا حـلال کنند.
ضمناً به برادر عزیزم علی بگویید درسش را بیشتر بخواند و جای خالی
مـرا پر کند و از اینکه ایشان و دیگران را اذیت کردهام، مرا ببخشند و به دوستم
حسن حجّتی و دیگر دوستانم بگویید که در محلّه، برای اسلام، خدمت کنند.
والسَّلام
مصطفی انجمافروز