زندگینامه و وصیت نامه شهید عوض ایروانچی
زندگینامه شهید عوض ایراوانچی
شهید ایراونچی در سال 1342 در روستای کره بند از توابع برازجان چشم به دنیا گشود، وی در خانواده ای مذهبی دوران طفولیت را گذراند و در سن شش سالگی پا به میدان علم و دانش گذاشت و تا کلاس پنجم ابتدایی به تحصیل اشتغال داشت ، به علت بیماری که هر سال گریبانگیر وی می شد از ادامه تحصیل بازماند چرا که این درد کاملا او را رنجور و ضعیف کرده بود مریضیش به این صورت بود که بدنش یکپارچه خشک و حالت جمود نعشی به او دست میداد که نمی توانست از جا حرکت نماید ، پزشکان از تشخیص و علاج آن عاجز بودند این بیماری سالی یکبار سراغش می آمد، بالاخره در سال 1360 در حالتی که آن درد مهلک به سراغش آمده بود با حالت تضرع دعا نمود که بارالها به میدان جهاد حق علیه باطل می روم و از تو میخواهم که مریضی ام برطرف نمائی، همینطور هم شد در تاریخ 60/8/17 پا به عرصه نبرد گذاشت و در عملیات طریق القدس شرکت نمود و بعد از آن دیگر هیچ اثری از آن بیماری نشد وی در این مدت جنگ پنج بار به عرصه مبارزه نهاد و بعد که به مرخصی می آمد در باره جبهه و رخدادها و اعجازهائی که دیده بود تعریف میکرد و دوستان و اقوامش را تشویق مینمود که این تشویق ها روی دوستانش اثر می گذاشت و آنها را به عرصه میدان می کشاند، در این پنج بار که به جبهه رفته بود یکبار در عملیات تنگه چزابه هنگامیکه برای یاری یکی از برادران زخمی شده بود می رفت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ناحیه ران زخمی شد که بطور معجزه آسائی نجات یافت تا اینکه در تاریخ 64/4/25 در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل گردید .
روحش شاد و راهش پررهرو باد.
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته
وصیت نامه شهید عوض ایروانچی
درود به پیشگاه بقیه الله الاعظمی حجه بن الحسن (عج) و نایب برحقش رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با درود و سلام بر شهدای گلگون کفن اسلام که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند و زینبیان را پرورش دادند و با سلام به شما امت همیشه در صحنه حزب الله ، خداوندا سپاسگزارم که مرا یاری کردی تا به جبهه اسلام یعنی سرزمین عاشقان بروم ، خداوندا بار الهی اگر مرا لایق شهادت دانستی آرزویم این است که در لحظات آخر چهره نورانی و پرفروغ آقا امام زمان (عج) را ببینم، زندگی را توام با ذلت و مرگ با سربلندی و افتخار حیات و زندگی است ، ای ابر قدرتهای جهان بدانید که هنگام مرگتان فرا رسیده است و دیگر نمی توانید این ملت شهید پرور را با جنایتهای خود از صحنه خارج کنید نه تنها خودتان بلکه مزدوران وجیره خواران داخلی شما نیر عمرشان بسر آمده و تلاش مذبوحانه می کشید.
پدر و مادر عزیزم و مهربانم من در طول زندگی ام از آغاز کودکی تا کنون زحمات طاقت فرسائی را برای شما ایجاد کردم و عاجزانه از شما تقاضا دارم که مرا حلال کنید زیرا نتوانستم خواسته های بحق شما را تحقق بخشم.
پدر و مادر عزیزم من می روم تا دین خدا را یاری کنم من امانتی از جانب خداوند پیش شما بودم و خوب هم نگهداری کردید وامیدوارم که خداوند اجر زحمات شما را بدهد و اگر خداوند منت بر من نهاد و شهید شدم از شنیدن خبر شهادت من خوشحال و مسرور باشید چرا که شهادت فخر اولیاء است و ابتدای حیات جاوید انسان.
از برادرانم و خواهرانم حلالیت می طلبم و همچنین از دوستان عزیزم و امیدوارم که مرا ببخشید.
والسلام علیکم و رحمه الله
منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر
