زندگینامه و وصیت نامه شهید عبدالحسین عاشوری
نام و نام خانوادگي : عبدالحسين عاشوري
نام پدر : عبدالله
تاريخ تولد : 1344/2/2
محل تولد :بوشهر
ميزان تحصيلات : دوره ابتدايي
شغل پشت جبهه : بيكار
وضعيت تاهل : مجرد
عضويت : سرباز زميني ارتش
تاريخ شهادت : 66/5/2
محل شهادت : ميخك
محل دفن : بوشهر
زندگينامه
شهيد عبدالحسين عاشوري در تاريخ 1344/2/2 در خانوادهاي مذهبي در روستاي دويره ـ در 36 كيلومتري بوشهر ـ ديده به جهان گشود. وي دوران كودكي و طفوليت را در خانهاي كوچك و محقر گذراند و در سن 7 سالگي جهت فراگيري علم و دانش وارد دبستان شد.
وي تا سال چهارم دبستان درس خواند و چون خانوادهي او معاش خود را از راه كشاورزي و دامداري به دست ميآوردند، وي به ناچار از ادامهي تحصيل باز ماند و به كمك افراد خانواده در امر كشاورزي و دامداري شتافت. او دوران نوجواني خود را در روستايي دور افتاده سپري كرد و به كار دامداري مشغول شد.
ايشان در 13سالگي، مصادف با وقوع انقلاب، در مراسم و راهپيماييهاي مردمي شركت فعال داشت و از خصوصيات اخلاقي خوبي برخوردار بود. عبدالحسين مسجد را تنها سنگر مبارزه با كفر ميدانست و به واجبات و مستحبات اهميت زيادي ميداد.
وقتي جنگ نابرابر و ناخواستهي عراق بر عليه ايران شروع شد، وي در سالهاي اول جنگ از طرف بسيج مركزي روانهي جبههي حق عليه باطل گرديد اما به علت عدم آموزش و آشنايي با رزم، از ورود ايشان به جبهه جلوگيري شد و در پشت جبهه مشغول به خدمت گرديد.
در سال 1365 به خدمت مقدس سربازي فرا خوانده شد و پس از پايان دوره آموزش و فراگيري فنون آموزش نظامي، روانهي جبهه شد و به آرزوي خود كه همان حضور در جبهه و كمك به رزمندگان اسلام بود رسيد. در مدتي كه وي افتخار حضور در جبهه را داشت، هر گاه به مرخصي ميآمد و مادر با چشماني اشكبار او را در آغوش ميگرفت، به مادرش ميگفت: « مادر! اگر خدا خواست و روزي سعادت با من يار گرديد كه در راه خدا و به فرماندهي حضرت امام شهيد شوم، تو ناله و زاري نكن!»
او هر بار كه به مرخصي ميآمد، با چهرهاي فرحناك و قامتي استوارتر از قبل به ديدار مادر ميشتافت و پيوسته مادر و ديگر اعضاي خانواده را به صبر و شكيبايي دعوت ميكرد.
وي چنان سخن ميگفت كه انگار دارد روز به روز و ماه به ماه به شهادت نزديكتر ميشود. و سرانجام پس از مدت تقريبي 14 ماه حضور در جبهه، در تاريخ 1366/5/10 در منطقهي غرب و در عمليات «ميمك» به درجهي رفيع شهادت نائل آمد و به ديدار دوست شتافت.
وصيت نامه
همهي اعضاي خانوادهام را به صبر و شكيبايي پس از شهادتم دعوت ميكنم . من خودم اين راه را انتخاب كرده ام و بسيار خوشحال هستم . خواهر و مادرم ! بعد از شهادتم شيون و زاري نكنيد . بعد از من عكسم را بالاي قبرم بگذاريد . اي خواهر ! اگر خداوند پسري به تو داد ، اسم مرا روي او بگذار ! مادر ! اگر خدا خواست و روزي سعادت با من يار گرديد و در راه خدا به فرماندهي حضرت امام شهيد شدم ، تو ناله و زاري نكن !
منبع : بنیاد شهید وامورایثارگران استان بوشهر