باید به جبهه بروم
زندگی نامه شهید
شهید خداخواست علیزاده در سال ۱۳۴۳ در روستای محروم به نام بهمنیاری غربی متولد شد . تا هفت سالگی به همه فقر و محرومیت آن روستای دور افتاده و فقر خانوادگی زندگی را آنجا گذراند سپس با خانواده خود به شهرستان گناوه هجرت نمود و در همین سال وارد یکی از دبستانهای شهر گردید از همان دوران فقر و محرومیت منطقه را حس کرد تا اینکه دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان رسانید و وارد مدرسه راهنمایی شد هر روز که میگذشت شهید خداخواست به فقر محرومیت منطقه و ظلم و فساد طاغوت بیشتر آشنا میشد و چون خود را در خانوادهای محروم متولد و پرورش شده بود درد مردم شهر و محرومین را خوب حس و درک میکرد و از این نظر در تبلیغ و آگاهی مردم علیه حکومت غیر قانونی و فاسد طاغوت برآمده و با وجود سختیها و مشکلات زیاد از خدمت به اسلام و دین محمدی فرو گذار نکرد و همیشه برای رشد و آگاهی مردم نسبت به اسلام تبلیغ میکرد . همیشه در مدرسه و در خانه و هر کجا که میرفت سخنش این بود که باید اسلام را نجات داد و در سایه اسلام مردم را باید نجات داد .
وقتی که به مدرسه میرفت جهت اگاهی بیشتر دوستان به تبلیغ علیه حکومت ننگین پهلوی میپرداخت تا اینکه دوره راهنمایی را به اتمام رسانید و وارد دبیرستان شد و در آن موقع آگاهی مردم نسبت به حکومت طاغوت به اوج خود رسیده بود اما شهید خداخواست یک لحظه از تبلیغات علیه رژیم منفور پهلوی غفلت نمیکرد و در راهپیماییها و شعار نویسی بطور فعال شرکت میکرد تا اینکه انقلاب مقدس اسلامی به رهبری عظیم الشأن اسلامی امام خمینی به پیروزی رسید با تشکیل بسیج مستضعفین در شهرستان گناوه جهت خدمت هر چه بیشتر به اسلام و انقلاب خونبارش به عضویت بسیج درآمد و همیشه میفرمود :
که من باید به جبهه بروم تا جهاد کنم و آزادی بگیرم و پرچم پرافتخار نهضت حسین (ع) را در خون خویش بکارم و ندای هل من ناصر ینصرنی امام امت را لبیک گویم و در حقیقت میداشت دیگر طاقت نیاورد وبه جبهه حق علیه باطل شتافت و جهاد نمود تا در راه حق و حقیقت درتاریخ 1362/6/1، به لقاء الله رفت و بسوی محبوبش شتافت.
وصیت نامه شهید
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران . امام امت خمینی بت شکن و با درود به روان پاک گلگون کفنان راه حق از آدم تا خادم و از تا حسین و از حسین تا امام خمینی .
اکنون که میرود تا نهال نوین نهضت اسلامی پا گیرد و درخت رهایی و آزادگی دسته از خون شهیدان به شکوفه نشیند دست آمریکای جنایت کاراز آستین صدام تکریتی بدر آمد و جنگ تحمیلی که سه سال از آنها میگذرد بر امت شهید پرور و مسلمان ایران تحمیل شد بر خود لازم و ملزم دانستم که به ندای هل من ناصر ینصرنی امام خود پاسخ گویم و بسوی دیار عشق .
برای مبارزه و مجاهده با خصم زبون حرکت کنم تا شاید توانسته باشم دین خود را به انقلاب اسلامی و مکتب قرآن ادا کرده باشیم اگر شده باشد با ایثار جان باشد که جان ناقابل دادن و سعادت قابل دار خریدن سعادت است از برای ما جوانان مسلمان .
اکنون که من روانه سوی کربلا پر خون حسین در مرزهای ایران اسلامی میباشم هدفم الله مکتبم قرآن و رهبرم روح خدا خمینی بت شکن میباشد و با این سه میروم تا آزادی بگیرم و جهاد کنم و پرچم نهضت حسین را در خون خویش بکارم و عاشورا را بار دیگر واقعیت بخشم و درد مسلمانان جهان را نعره زنم و ندای مظلومیت حسین را در کربلای ایران بر رهبری قائد بزرگ و امام لبیک گفته باشم .
آری برادران عزیز من هم مثل دیگردوستان در پشت جبهه، شبانه روز، برای پیشبرد اهداف مقدس انقلاب اسلامی تلاش میکنم . این پیام را به شما دارم که هر چه داریم از امام هست و مبادا امام را تنها گذاریم زیرا امام نعمتی است الهی که خداوند تبارک تعالی به ما عنایت کرده که باید قدر این نعمت الهی را به این و فقط در خط او حرکت کنیم که همان خط سرخ حسین میباشد و اسلام به امید پیروزی رزمندگان در جبهه حق در برابر کفر و سلامتی و طول عمر برای رهبر کبیر انقلاب امام خمینی .
خداخواست علیزاده
منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر