شهید شهریور ماه;
يکشنبه, ۱۱ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۲۹
شهید اسفندیار لشکری در سال ۱۳۳۴ در روستای بهمنیاری از توابع بندر گناوه دیده به جهان گشود.در اولین روزهای جنگ تحمیلی به عنوان سرباز احتیاط با شوقی وافر به جبهه جنوب رفت. ودر تاریخ 1363/6/5 به شهادت رسید.
زندگینامه و مناجات شهید اسفندیار لشکری


زندگی نامه شهید

 

شهید اسفندیار لشکری در سال ۱۳۳۴ در روستای بهمنیاری از توابع بندر گناوه در خانواده‌ای کشاورز دیده به جهان گشود و از اولین روزهای حیات، تلخی فقر و ستم حاصل از رژیم منحوس شاهنشاهی حاکم بر روستاها را چشید .

با همه مشکلات مالی و خانوادگی به مدرسه رفت اما بیش از چهار سال نتوانست قیافه رنجور پدر را نظاره گر باشد و ناچار از مدرسه ی درس به مدرسه کار و مشقت شتافت .

شهید لشکری از همان کودکی روحی سرشار از ایمان و خلوص داشته بیشترین اوقاتش را در مساجد و تکایا به سر می‌برد و از جمله کسانی بود که قبل از انقلاب به ندای روح بخش امام امت لبیک گفت و در اعتراضات مردم آن خطه شرکت جست .

شهید اسفندیار لشکری از اول انقلاب اسلامی با وجود داشتن مشکلات مالی و شغل کارگری تا آنجا که می‌توانست در اجتماعات شرکت می‌کرد و برای دیگر برادران حزب الله بندر گناوه چهره‌ای آشنا شد .

در اولین روزهای جنگ تحمیلی به عنوان سرباز احتیاط با شوقی وافر به جبهه جنوب رفت و گفت دعا کنید یا پیروز گردیم یا شهید شویم ، بعد از گذشتن ۶ ماه دوره موفقیت آمیز او که همراه با رشادت های بسیار از جمله شرکت در بیرون راندن مهاجمین از شهرهای بستان و سوسنگرد ، به شهر و دیار خود بازگشت غمگین از حضور در عهد خویش در دوره احتیاط سرانجام وارد بسیج سپاه پاسداران شد و در حفاظت شهر از منافقین و افراد طاغی نقش بسزایی ایفا کرد .

بارها در درگیری گروهکها تا نزدیکی شهادت پیش رفت و در راه بازگشت به مرز به خود نهیب زد که چرا از دنیای پر زرق و برق دل نمی‌کنی ؟

سرانجام تصمیم گرفت برای بار دوم شانس خود را در صحنه شهادت امتحان کند و به همین قصد به مریوان رفت و در خلال سه ماه جنگ و ابراز شجاعت بنا به برنامه تعیین شده به منزل برگشت. و این بار عزمی را سختتر پیشه خود کرد و گفت شاید گناهان، مرا از شهادت دور می‌دارند و با این تفکر به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گناوه وارد شد تا به عهد خود وفا کند.

شهید اسفندیار لشکری معتقد بود که سپاه مظهر پاکی و تقدس است و در این ارگان انقلابی است که انسان می‌تواند راه تطهیر بپیماید .و در همین احوال بنا به پیشنهاد فامیل و دوستان دختری از آشنایان را به عقد خویش درآورد و در جواب اصرار فامیل و آشنایان جهت انجام مراسم عروسی را می‌گفت :

تا دشمن در خاک ما است و اشرار مشغول شرارت ، عروسی نخواهم کرد و بعد از پیروزی که برگشتیم ان شاء الله عروسی خواهم کرد . او خوب می‌دانست که دیگر موعد وصال با معشوق حقیقی فرا رسیده و باید شتافت و خود را به کاروان عاشقین شهادت رسانید .

سرانجام بعد از جلب رضایت مسئولین سپاه پاسداران بندر گناوه در حالیکه از یکایک افراد خانواده و آشنایان و دوستان حلالیت می‌طلبید چنین گفت : این بار من سفری طولانی در پیش دارم مبادا پدر ـ مادر ـ برادران ـ خواهران ـ بستگان و یاران ناراحت شوید و اگر به فیض شهادت که خود منتهی آرزوی من است نائل شدم خدا را شاکر باشید و همواره یارو یاور امام باشید . آنگاه قدم به عرصه پیکار و شهادت گذاشت .

پیکاری که با خون او رنگ گرفت و شهادت او درتاریخ  1363/6/5 رسوایی دشمنان را به ارمغان آورد . مردم مظلوم را در مهاباد به خاک و خون کشیدند و همراه با او قلبهای بیشمار روستازادگان به سوگ نشستند و بی‌رحمانه‌ تر آنکه دشمنان منافق از انتقال و تدفین جسد مطهرش به زادگاهش ممانعت بعمل آوردند و حقانیت او را بیش از پیش اثبات نمودند.

 

مناجات شهید

 

 خدایا ـ بارالها ـ معبودا ـ معشوقا و مولایم ،

من ضعیفم و ناتوان ؛  دوست دارم ، چشمهایم را دشمن در اوج دردش از حدقه در بستان درآورد و دستهایم را در سوسنگرد قطع کند و پاهایم را در خونین شهر از بدن جدا سازد و قلبم را در مریوان اشرار آماج رگبارهایشان کنند و سرم را در مهاباد خصم زبون از تن جدا نماید

تا در کمال فشار و آزار ، دشمنان مکتبم ببینند که گرچه دستها و پاها و قلب و سینه و سرم را از من گرفتند اما یک چیز را نتوانستند بگیرند...

و آن ایمان و هدفم است که عشق به الله و معشوقم و به امام امت و اسلام است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده