زندگینامه و وصیت نامه شهید امان الله خرمی
زندگی نامه شهید
شهید امان الله خرمی در روستای تلتل در ۱۲ کیلومتری شرق شهرستان بندر گناوه در یک خانواده مومن مذهبی و مستضعف چشم دیده به جهان گشود پا به عرصه نهاد و زندگی خود را توام با رنج و زحمت با پدر و مادر و برادران خود آغاز نمود .
وی در سن شش سالگی جهت فرا گرفتن علم و دانش در دبستان روستا راهی مدرسه شد و تحصیلات ابتدائی خود را با موفقیت آغاز نمود تا اینکه دوران ابتدایی خود را در همان روستا به پایان رساند جهت فرا گیری علم و دانش راهی بندر گناوه شد و در مدرسه راهنمایی فتح المبین مشغول به تحصیل شد او روزهای جمعه را جهت مخارج تحصیلی خود به کارگری می پرداخت که کمتر مخارجی را از پدر دریافت نماید شهید در ابتدای زندگی خود را به مسائل اسلامی وقف می داد و نمازهای خود را در مساجد می خواند و همیشه در حسینیهها و مراسم عزاداری امام حسین نوحه سرایی می کرد و با کتابهای دینی علاقه خاصی داشت.
لذا شهید دوران راهنمایی موفق به اتمام کسب دانش خود نشد و ناچار مدرسه را رها کرد وجهت کمک به خانوادهاش در کارگاهها مشغول به کار شد تا اینکه جنگ تحمیلی شروع شد وی در اوایل در تشکیل نیروهای بسیج در روستا یکی از پیشگامان بود و با چند از برادران روستایی خود پایگاه بسیج را در همان روستا تشکیل دادند که شب ها به نگهبانی و گشت زنی مشغول بودند اما چون لازم بود دوران فنون نظامی را طی کند ابتدا با برادر خود محمد رضا جهت فراگیری آموزش نظامی راهی استان فارس شدند و فنون نظامی را همراه با برادر خود در همان استان به اتمام رسانید .
از خصوصیات شهید ـ او در خانه یک معلم بود هم برای کوچکترها وهم برای بزرگترها و اخلاق شیرین داشت همیشه در خانه کارهای خود را به نحو احسن انجام میداد شهید در صحبتهایش معانی خاص داشت و بیشتر دوستان را به تقوا و عمل صالح سفارش میکرد چون ایمان به خدا و به قرآن و به رهبر داشت و می گفت از خط امام خارج نشوید زیرا اطاعت امر ولایت فقیه امری است واجب و آنهایی که مخالف امر امام هستند با آنها نشست و برخاست نکنید زیرا دلیلهای شیطانی دارند و ممکن است انسان را منحرف کند آنها علناً با روحانیون مخالفت میکنند و حال آنکه مخالفت با روحانیون مخالفت با امام است و مخالفت با امام مخالفت با پیامبر و ائمه اطهار است .
شهید خرمی در سال ۱۳۶۲ به عضویت کمیته انقلاب اسلامی شهرستان گناوه در آمد و دوش بدوش با برادران پاسدار کمیته انقلاب مشغول به خدمت و فعالیت و دست آوردههای این انقلاب بود شهید مبارز با سوداگران و منحرفین و منافقین را سرلوحه امور زندگی خود قرار میداد . اما سرانجام روزی فرا رسید که در لباس مقدس پاسداری که از سنگرش بر می گشت همراه با برادر خود بوسیله راکد هواپیماهای دشمن که از ناحیه سر مجروح و بعد از انتقال بیمارستان و در حین عمل جراحی به درجه رفیع شهادت نائل آمد و بسوی معبودیتش در ساعت ۸ صبح روز جمعه ۵ بهمن ماه سال ۶۴ شتافت .
وصیت نامه شهید
بنام الله یگانه قانونگذار جهان هستی
و با سلام به آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقش خمینی بت شکن و با درود و سلام به شهدای صدر اسلام تاکنون.
اکنون که یاران امام حسین (ع) میروند تا کربلا قدس را نجات دهند بنده حقیر نیز به نوبه خود به ندای هل من ناصراً حسینی امام امت لبیک میگویم و همانطور که امام حسین (ع) سرور شهیدان فرمودند زندگی با عزت بهتر از زندگی با ذلت است من نیز بر خود لازم میدانم که در این موقع نباید لحظهای درنگ کرد و از قافله سالار حسین (ع) عقب بمانیم ، و من در این جهاد مقدس جان ناقابلم را به دینم و مکتبم و امامم هدیه میکنم ، باشد که مورد قبول درگاه الهی قرار گیرد و شما ای برادران (هم رزمم در کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران بکوشید تا دسیسه منافقین و سوداگران مرگ و مفسدین را از بین ببرید) .
از شما برادران و دوستان عزیز حزب ا… الهی عاجزانه تقاضامندم که در آخر نمازهایتان دعا برای امام عزیز از یادتان نرود (مادرم اگر چنانچه به هدفم که همانا شهادت در راه خداست ، رسیدم بی تابی مکن و به کوری چشم دشمنان اسلام زینب وار باش و اما پدر عزیزم تو هم مانند کوه استوار باش ) ، از برادرانم میخواهم که شجاعانه در خط اسلام گام بردارند . در پایان از کلیه برادران و دوستان و خویشان میخواهم که مرا ببخشید و دعا برای امام را فراموش نکنید .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
برادر کوچک شما امان الله خرمی
منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر