زندگینامه شهید محمود خاج
زندگی نامه شهید
شهید محمود خاج در سال ۱۳۴۰ در چهار برج در یک خانواده کارگری به دنیا آمد. پدر او بی اندازه علاقه خاصی به قرآن داشت و دلش می خواست که فرزند خود را به مکتب خانه ای بفرستد که اصول و تعالیم اسلامی را یاد گیرد این شهید در سن ۵ سالگی بود که به قرآن خوانی شروع کرد و در ۶ سالگی آن را ختم کرد تا این که در سال ۱۳۵۶ در محضر حجت الاسلام والمسلمین آقای جمیع حضور یافت نامبرده علاقه خاصی نسبت به این روحانی مبارز داشت که بتواند از فکر و معلومات و استفاده و بهره ببرد این شهید کلیه اصول و موازین اسلامی را یک به یک و یکی بعد از دیگری سوال می کرد تا بتواند جواب گوی یاوه گویان و طاغوتیان باشد ، ناگفته نماند این شهید استعداد و فراگیری بیشتری را در لحظه کم به خود مانند آهنربا جذب می کرد .
به هر حال فعالیت های خود را روز به روز گسترش داد . تا اینکه در زمانی که امام امت پیام ها و اطلاعیه های خود را از نجف اشرف و پاریس به ایران ارسال میداشت تا این که به دست روحانیت مبارز و افراد مبارز مملکت که نسبت به این رژیم بدبین بودند به دست مردم مبارز برسد وی مخفیانه آنها را در دسترس مردم قرار می داد تا آنها را از نظر سیاست و دیانت روشن کند .
وی در زمان رژیم سابق به وسیله ساواک مورد شناسائی قرار گرفت به طوری که نامبرده را خواستند دستگیر کنند ولی خوشبختانه از آنجایی که خدای عزوجل یار و یاور مردم مبارز که همیشه قدم در راه الله بر می دارند بوده و هست او را در پناه خود قرار داده تا در دست چنین افرادی که همیشه بر اسلام و روحانیت بودند پر پر نشود او به بندر گناوه گریخت و مدت طویلی با تغییر شکل در این بندر بود ولی هرگز دست از مبارزه و فعالیت بر می داشت و به راهنمائی و ارشاد مردم می پرداخت وی در آتش سوزیها و خراب کردن سینماها و بانکها و اماکن فساد حمله ور می شد تا اینکه به قدرت خدا انقلاب پیروز شد و توانست آزادانه به فعالیت های خود ادامه دهد.
در سال ۵۹ در کمیته ۴۸ آبادان که جز سپاه پاسداران بود فی سبیل الله فعالیت کرد و در این مدت کوتاه که خدمت می کرد به بنیاد مستضعفان انتقال دادند ولی بر اثر لیاقت و شهامتی که از خود نشان می داد او را به سمت سرپرستی کمیته امداد امام خمینی انتخاب کردند و پس از گذشت مدت زمانی خود را در تعاون اسلامی گنجانید و در سال ۵۹ به خدمت اعزام گردید و ۵ ماه خدمت مقدس نظام اسلامی را انجام داد ولی متاسفانه بعلت ضعف بینایی معاف گردید شهید در آبان ماه به آبادان برگشت و پس از ۶ الی ۷ روز که در آبادان جنگ بود برای نجات خانوادهاش از آنجا به گناوه آمدند اما باز عشق به الله او را وا می داشت که به آبادان بر گردد و دوش به دوش برادرانش بجنگد اما در گناوه باز مسئولیت هایی بر دوش او افتاد که انجام آنها را لازم تر می دانست وی در ابتدای ورود به گناوه در حسینیه معتمدی که محل جمع آوری و کمک به مهاجرین و آوارگان جنگی بود حضور یافت و داوطلبانه شروع به خدمت نمود و پس از مدتی که از طرف فرمانداری ستاد کمک رسانی تشکیل شد.
نامبرده یکی از اعضا فعال ستاد بود که به مدت هشت ماه بدون دریافت حتی یک ریال صمیمانه بدون اینکه در توزیع ارزاق تبعیضی قائل شود ادامه داد بدلیل استعداد و کار آیی و خلوصی که در وجودش آشکار بود برادر فرماندار وقت ایشان را برای خدمت در شهرداری دعوت نمود که مشتاقانه پذیرفته و فعالیت چشمگیر خود را در عمران و آبادی شروع نمود و از خصوصیات ایشان در شهرداری ، کوشش در راه برآوردن حوائج فقرا و طبقه ضعیف بود و همواره از حقوق کارگران فقیر شهرداری دفاع می نمود .
همواره منتظر فرصتی بود که بتواند به جبهه اعزام شود و وقتی که مطلع شد که ۳۰ نفر از طرف حزب جمهوری اسلامی گناوه عازم هستند عاشقانه در روز ۲۸ اسفند به همراه کاروان روانه کربلا شد و پس از ۳ روز تلاش و خدمت در خط مقدم جبهه شوش بر اثر ترکش خمپاره به دیار حق شتافت یادش گرامی و راهش مستدام باد .
والسلام خانواده شهید محمود خاج
منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر