زندگینامه و وصیت نامه شهید محمد عباسی رضایی
زندگی نامه شهید
شهید محمد عباسی رضایی در خانوادهای مذهبی و نسبتا ضعیف از لحاظ مادی در جزیره خارک متولد شد در سن ۷ سالگی برای تحصیل دانش وارد دبستان شد و با نمرات خوب و اخلاق عالی تا کلاس پنجم در آن دبستان ادامه تحصیل داد
و در سال ۱۳۵۶ وارد مدرسه راهنمایی مصدق خارک شد و در تابستان که مدارس تعطیل میشد او مشغول کار میشد و علاقه بسیاری به کسب علم داشت و از نظر رفتار و کردار در خانوادهاش بینظیر وفوق العاده مهربان بود.
شهید از کودکی علاقه زیادی به اسلام و شعائر دینی مذهبی داشت با وجود اینکه زمینه انحراف برایش فراهم بود ولی این عاشق خدا هیچگاه فکر انحراف در مغزش خطور نکرد.
شهید عاشق الله بود بخاطر او میزیست و در دوران انقلاب نیز همچون دیگران در راه به ثمر رساندن اهداف اسلام کوشا بود و فعالیت چشمگیری داشت تا اینکه نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید و او علاقه زیادی به امام و جامعه روحانیت مبارز داشت و در هوای گرم و طاقت فرسا جزیره خارک کلاس سوم راهنمایی خود راد پایان رسانید و در سال ۱۳۵۹ در دبیرستان دکتر علی شریعتی ثبت نام نمود.
بعد از مدتی بعلت جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران درس را کنار گذاشت و عضو بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جزیره خارک درآمد و شروع به دیدن آموزش دوره نظامی کرد .
بعد از مدتی به علت بیماری با خانوادهاش وارد گناوه شد و در دبیرستان طالقانی این شهر مشغول تحصیل شد او در این جا عضو بسیج مقاومت مسجد امام حسن (ع) شد و عصرها که از مدرسه میآمد در بسیج به فعالیت خود ادامه می داد و یا در کارگاه نجاری برادرش به ایشان کمک می کرد شهید چند ماهی بود که نامزد کرده بود و وسائل عروسی را آماده کرده و می گفت من می روم به جبهه و در این جنگ پیروز که شدیم عروسی خواهم کرد و بارها میگفت من نمی توانم این جا بمانم و به درس و زندگی ادامه بدهم و ببینم که هر روز برادرانم شهید می شوند.
می خواهم بروم و آنها را یاری دهم او شهید شدن را هزار بار بهتر از داماد شدن می دانست و دنیا برای او ارزشی نداشت و میگفت باید به لبیک حسین زمان پاسخ داد.
با شروع جنگ تحمیلی اشتیاق زیادی برای اعزام به جبهه داشت و حتی چند بار قصد عزیمت به جبهه را داشت که در جواب به او گفته می شد شما به سن ۱۸ سال نرسیده اید و نمی توانید بروید جبهه شهید محمد از این موضوع آنچنان ناراحت و غمگین بود که گویی تمام دردها بر قلب او سنگینی می کرد و ناامید نشد سرانجام با اشتیاق کامل راهی جبهههای نور علیه ظلمت شد تا با حضور خود راه دوستان شهیدش را بپیماید.
او عاشق امام و اسلام بود تا سرانجام در عملیات غرور آفرین فتح المبین به آرزوی دیرینه خود رسید و با یاد آقا حضرت امام حسین (ع) به لقاء الله پیوست .
وصیت نامه شهید
بسم رب الشهداء و الصدیقین
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاٌ بل احیاء عند ربهم یرزقون»
پس از عرض سلام به رهبر انقلاب و نائب صاحب الزمان (عج) و ملت شهید پرور ایران و مردم جزیره خارک و بندر گناوه از آنها می خواهم که قدر این رهبر روح خدا را بدانند و از او پیروی کنند و الا به عذابی دردناک دچار خواهند شد
و این اسلام و قرآن را یاری دهند و این منافقان و بعثیها را روی زمین محو کنند همانطور که حضرت علی (ع) مولایم فرمود که روزی ایرانیان بر سر شما عربها بریزند و شما را به دین آرند.
حال شما هم ای ملت مبارز یورش آورید و آنها را به دین آورید تا اسلام زنده بماند ما چه کشته شویم و چه بکشیم پیروز هستیم و شهید شدن هزار مرتبه بهتر از داماد شدن است و من حیف می خورم که بیشتر از یک جان ندارم که نثار این اسلام کنم.
کاش من صدها جان داشتم و فدای اسلام و قرآن و رهبر عزیزم می کردم و در این وقت از زمان درخت انقلاب احتیاج به خون دارد.
تو ای جوان بپا خیز درخت انقلاب را با خونت بارور ساز و در آخر به مادرم بگویید برای من گریه نکند که این وظیفه تمام مادران است همه اینان مثل تو شهید خواهند داد.
مرا در گناوه به خاک بسپارید و مادر تو افتخار کن که من در راه خدا کشته شدم ـ
وای بر شما ملت ایران که اگر این اسلام و قرآن و پیر مجاهد را یاری ندهید به عذابی دردناک مثل قوم لوط یا نوح دچار خواهید شد .
محمد عباسی رضائی
منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر