یادداشت های شهید;
شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۲
شهید عبدالرحیم احمد زاده فرزند محمد در سال ۱۳۴۱ در روستای چاهبردی از توابع شهرستان گناوه بدنیا آمد. اوایل جنگ اولین کسی بود که از گناوه عازم جبهه خونین شهر شد. , و سرانجام در تاریخ 1361/01/02 به شهادت رسید.
یادداشت های شهید عبدالرحیم احمدزاده 

 

نامه های شهید

 

 

 

۱٫ نامه‌ای از شهید به خانواده‌اش :

 

 

 

مادرم سلام . ای مادری که از شب تا به صبح بر سر گهواره من بیدار بودید و یک لحظه به خاطر من خوابتان نمی‌برد سلام . باری مادرم اگر شهید شدم افتخار کن که مادر یک شهید باشی مادرم مرا حلال کن زیرا حقی بر گردن من داری بسیار بزرگ و من توانسته‌ام جبران کنم پس مرا ببخش .

 

پدر بزرگوارم سلام ؛ پدرم از شما خواهش می‌کنم که این سلام مرا که از راه دور و میان خمپاره‌ها و توپ و تانکهای دشمن که مثل سیل بر سر ما می‌بارند بپذیر و پدرم بدان که من زحمات زیادی را که کشیدی فراموش نخواهم کرد باری پدرم مرا حلال کن شاید که نتوانسته‌ام برگردم و شما را بار دیگر زیارت کنم .

 

برادرانم مرا حلال کنید و از زحمات فراموش نشدنی شما قدردانی می‌کنم مرا ببخشید که من نتوانسته‌ام زحمات شما را جبران کنم . برادرانم تنها خواهش من این است که از فرزندانتان مواظبت کنید و آنها را اسلامی بار آورید تا در آینده مبلغی برای اسلام باشند . خواهرانم از اینکه نتوانسته‌ام به حضورتان آیم و از شما خداحافظی کنم مرا حلالم کنید . در آخر با تو مادر و خواهرانم و برادرانم خداحافظی می‌کنم و از شما خواهرانم و مادرم میخواهم بر سر مزارم گریه نکنید زیرا هر اشکی که از چشمان شما بیاید باعث شکنجه روح من می‌شود و برادرانم مادرم را دلداری دهید و دوستان عزیزم مرا حلال کنید از اینکه جای من بین شما خالی است غصه نخورید .

 

برادر شما عبدالرحیم احمد زاده

 

 

 

۲٫ نامه شهید به برادارن و خواهرانش :

 

 

 

به نام خداوند در هم کوبنده ستمگران و ظالمان ، و بنای خدایی که کتاب کامل جدا کننده حق از باطل را برای هدایت مردم فرستاد(قرآن کریم)

 

« ای اهل ایمان شما ایمان خود را محکم نگاه دارید و اگر همه عالم گمراه شوند شما براه هدایت باشید زیانی از کفر آنها به شما نخواهید رسید. بازگشت همه خلق به سوی خداست و همه شما را در قیامت به آنچه کرده‌اید آگاه می‌سازد ، به پاداش و اعمالتان می‌رسانند

 

سلام به برادران و خواهران پدران و مادران و دوستان عزیز و مهربانم

 

در حالی که رهسپار جبهه‌ام چند کلامی از روی کاغذ صحبت کنم شاید که باز نتوانم برگردم ، ولی باز نمی‌دانم سخن خود را از کجا آغاز کنم ، از چه روی قلمم را به حرکت در آوردم و کاغذ سفید را با خطوط سیاه رنگین کنم از چه برایتان بازگویم ، نمی‌دانم .

 

اول اگر شهید شدم برایم دعا کنید تا که شاید خدا مرا از سپاه و حزب دوستان خود قرار دهد چرا که سپاه خداست که همیشه پیروزاست و تنها حزب خداست که همیشه رستگار است و دوستان او هستند که همیشه نه ترسی دارند و نه اندوهگین می‌شوند. و بعد تنها توصیه من به شما این است که همیشه گوش به فرمان امام باشید و دنباله رو ولایت فقیه باشید و گوش به هیچ گروه و سازمانی نکنید جز حزب الله و به حزب الله ببپوندید که تنها حزب الله است که پیروز است

 

و نگذارید گروههای چپ و راست فعالیت کنند که اگر کمی میدان برایشان باز شد با الله و لا اله الا الله شما را قتل عام می کنند پس دست شما بر سر چنین گروههایی کوتاه نشود .

 

اگر شهید شدم نگذارید گروهکها از خون من سوء استفاده کنند چون همانطوری که قبلا مطلع هستید من با تمام وجودم در جلوی این گروهکها می‌ایستم شما هم بایستید که خدا شما را یاری می‌کند و اگر شهید شدم دستهایم را از تابوتم بیرون کنید و باز کنید تا آنهایی که به مال دنیا حسادت می‌برند و شب و روز در فکر مادیات هستند ببینید که در آن دنیا هیچ چیزی نمی‌توانند ببرند بجز پارچه‌ای سفید و چشمهایم را باز کنید تا آنهایی که می‌گویند شما ناآگاه هستید بدانند که ما آگاهانه دنبال حسین هستیم .

 

مادر عزیز و بسیار مهربانم مرا ببخش و افتخار کن که مادر یک شهید باشی .

 

پدر گرامیم از لطف شما بسیار ممنونم که مرا نصیحت کردی و این راه را به من یاد دادی و گفتی که حسین این راه را پیمود و ماهم باید بپیماییم .

 

خواهران عزیزم از اینکه نتوانسته‌ام با شما خداحافظی کنم ببخشید فقط گوش به حرف امام و ولایت فقیه کنید که چراغ راه هدایت مسلمینند .

 

برادرانم امیدوارم که سلام مرا بپذیرید شاید که آخرین حرفهای من باشد چون شماها خیلی زحمت بسیار و رنجهای فراوان کشیدید . و بقیه کتابهایم تعلق دارد به برادرم محمد علی دارد.

 

صبح آید و این شام سیه روز شود

 

ایام ضعیفان همه نـوروز شـود

 

ما معتقدیم ، که این جهان

بر وفق مراد ما ، دل افروز شود

 

ما پیروزیم و ما پیروز (ما یعنی اسلام )

 

عبدالرحیم احمدزاده

 

مورخ ۱۳۶۰/۴/۶

 

 

 

 

 

۳. نامه‌ای از شهید برای پدرش :

 

 

 

بنام خداوند بخشنده مهربان

 

باری پدرم باید در این فانوس گردان آموخته شد باید آزموده شد باید تربیت شد تا در آزمونگاه ازلی و ابدی سرافراز بدر آمد

 

حضور محترم پدر گرامیم جناب آقای محمد احمد زاده

 

با درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی خدمت شما پدرم سلام علیکم امیدوارم حالتان خوب باشد بعد از سلام و سلامتی شما را از درگاه خداوند تبارک و تعالی خواهان و خواستارم باری چنانچه جویای حال آن پسر حقیرت را خواسته باشید هیچ غم و اندوهی نخور که ملالی در کار نیست و آن هم بعد از پیروزی اسلام دیدارها تازه گردد . باری پدر بسیار مهربانم امیدوارم که این سلام گرم و صمیمانه مرا که از راههای دور و دراز کوههای سر به فلک کشیده و میان توپ و تانکها مزدوران صدام می فرستم بپذیری باری حالم خوب است جای شماها خالی خیلی خالی است و به ما خوش می گذرد

 

باری پدر گرامیم کاش می توانستی بیایی و مردم را یعنی آن پیرمردهایی که چیزهایی می آورند و چطور از این کوههای بلند پا آمد و رفت می کنند را ببینی و آن بچه های ۸ تا ده ساله را که همه اهل تسنن هستند می آیند سلاح بر دوش دارند و بر علیه کفار می جنگند.

 

باری پدرم حالا در قسمت استان کرمانشاه بالای سر شهر آزاد شده نو سود بر سر قلعه معروف شمشی هستیم که حدود ۵ الی ۱۰ شهر عراق زیر پایمان قرار دارد به امید خدا اگر خدا صلاح دید من موقعی می آیم که کربلا یک زیارتی کنم به امید خدا همانطور که امام گفت : ما پیروزیم و الان ما بین مرز ایران و عراق هستیم و اگر رادیو باشد و گوش بدهید ما در عملیات آخرین روستای ایران به اسم نوسود شرکت کرده‌ایم .

 

ولی فقط یک نفر که آن هم از کرمانشاه بود شهید و چند نفر زخمی ولی ‌ما در بالای قلعه‌ها مواظب نیروهایی بودیم که رفته بوند پاکسازی

 

باری پدر گاهی غم و غصه نخور برای پسرت چون در مقابل اسلام جان دادن من چیزی نیست و تنها حرف من با شما این است که گوش به حرف امام باشی و پیامش را همیشه گوش کنی تنها رهبر ما الان آن مرد بزرگ امید مستضعفان می‌باشد . اینک پدرم ، مادرم ، برادران و خواهران عزیزم به خاندان پیامبر بپیوندید و از راه پسندیده دین و آئین نیکویی آنان جدا نشوید و از آرمانشان پیروی کنید و آگاه باشید که تنها این راه طریقت راستین است و بس.

همه را سلام می‌رسانم از کوچک و بزرگ سلام می رسانم هر کس جویای حال ما شد سلامش را برسانید تا جنگ است بر نخواهم گشت تا اینکه جنگ تمام شود و به کربلا بروم و قبر امام حسین را زیارت کنم در فکرم نباشید که خدا نگهدارم است خدا یار و یاورتان باد خدا نگهدارت پدرم و مادرم .

 

از غرب کشور ـ کرمانشاه ـ سپاه پاوه تدارک سپاه پاسداران ـ نودشه ـ اعزامی از فارس-گروه شهید چمران بسیج گناوه

 

پسرت عبدالرحیم احمدزاده

 

 

 

۴٫ نامه‌ای از شهید به برادرش محمد علی

 

 

 

بسم رب الشهداء و الصدیقین

 

خدمت برادر گرامیم محمد علی احمد زاده

 

جزء او خدایی نیست و ما تسلیم او هستیم و در دین به این اخلاص داریم هر چند مشرکان را خوش نباشد .

 

او خدایی است که بنده‌اش را یاری و به عهدش وفا می کند . با سلام و درود به امام شروع می کنم .

 

سلام ، سلام برادر گرامی و برادر مهر و محبت ، سلام پس از عرض سلام و سلامتی شما را از درگاه خداوند خواهان و خواستارم چنانچه جویای حال بنده باشید بحمدالله سالم هستم و هیچ گونه نگرانی در کار نیست بجز دوری از شما و مسعود عزیزم که آنهم امیدوارم دیدارها تازه گردد آمین یا رب العالمین .

 

برادرت عبدالرحیم

 

 

 

 

 

یادداشت های شهید

 

 

 

به نام خدای بخشاینده و مهربان و به نام خدایی که کتاب کامل جدا کننده حق از باطل را برای هدایت مردم فرستاد (قرآن کریم)

 

«الا ان جندالله هم الغالبون» «لشکریان خدا پیروزند»

 

(خداوندا ! پیوسته سپاست گویم و امرت را به جای آورم و جز بسوی تو راهی نپویم شگفتا از این «اشباح» که میخواهند با این چشمان نابینا آفریدگار بینایی را بنگرند

 

سپاس خدایی را سزاست که بخشیدن مال و منالش برگنجینه ثروتش چیزی نیفزاید، و از بذل و بخشش کاهش نیابد . سپاس ، ذات پاکی را سزاست که بدون اینکه در چشم آید ، شناخته شده است بی آنکه نیازی به فکر و اندیشه داشته باشد ، خالق آفرینش اینچنین آراسته است . خداوندی که همیشه جاوید بوده و باقی است هنگامی که نشانی از شب تاریک و دریایی آرام و کوههای عظیم و دره‌های پر پیچ و خم نبود ، او وجود و هستی داشت .

 

وارث خلق هم اوست و جاوید تنها اوست . درود بیکران به آفرید گار که سرنوشت هر یک از موجودات زنده را ، از آغاز زمان تولد تا انجام ، نیک می‌داند . اوست خداوندی رحیم و کریم که عذابش بر دشمنان بسی سخت است و در حین عذاب و سختی ، رحمتش همه ستایشگران را فرا گرفته است هر چه اراده کند قادر و تواناست و هر که با او مخالفت و دشمنی ورزد به خاک ذلت و هلاکتش می‌افکند . خوار است کسی که از او دوری جوید و تیره بخت است آن کس که راه عناد و فساد پوید . هر که به او روی آورد و یاری خواهد خداوند برای اوست یاور و چاره سازی بی‌نظیر و آنکه دست طلب به سویش پیش آورد هر چه خواهد به او بخشد .

 

هر که از مال دنیا در راهش انفاق و بخشش کند این ودیعه را افزون تر به او باز می‌گرداند و از برکت پاداش و رحمت خویش سپاسگزار و شکر گزار را سود سرشار بخشد . آفریدگارا ، تو برای من خوان نعمتی فزون از شمار گستردی .جز تو ستایش نکنم و جز تو کسی را مدح و ثنا نگویم توی آن دریای کرانه ناپیدای رحمت ، که بغیر تو نبینم و بجز تو سپاس گوی کسی نشوم . تویی که لبانم را از ستودن آدمیان بهم برسانی زیرا که تنها تو مرا یار معبود یکتایی .

 

پروردگارا ، هر درودگر ستایشگری را امید پاداشی است ، اما من تنها چشم امید به تو دارم و جز تو چشم امید به تو دارم و جز تو را نستایم روی نیازم به درگاه توست تا مرا به گنجهای پر بهای رحمت و حکمت رهنمون سازی، خداوندا این امید بسیار و ستایش بی مقدار من نشان آن است که یکتایی و بی‌همتایی را تنها از آن تو دانستم و جز تو غیری را سزاوار این مدح و ثنا ندیده‌ام .

 

بی نیازا ، به عجز و زاری ، نیازمند تو هستم ، زیرا که جزتو مرا به کسی نیاز نیست ، به احسانت فقیرانه محتاجم زیرا که این فقیر را جز جود و بخشش تو غنی نکند . آفریدگارا ، پس این دل بنده بینوا را به لطف و کرمت بنواز و از دریای رضایت در رحمت سیراب کن دستهای نیاز آلوده‌ما را به سوی غیر خود دراز منما ، زیرا که بر هر چیز تنها تو دانا و آگاه و بینایی .

 

شما ای بندگان ، پس از آن که در ترازوی کردار نیک و بد ارزیابی بشوید در این گیتی خود را بیازمایید . به حساب و کتاب پسند و ناپسند کردار و رفتار و گفتار خود در این دنیا ، پیش از آنکه در آخرت بازخواست شوید برسید تا بر شما راه تنگ نیامده و پیش از آن که به اجبار و الزام ناگریز به اجرای کاری نشده‌اید از این مهلت و فرصت بهره گیرید . آگاه باشید که حامی و پند آموز کسی نخواهید شد پس از گناهان خویش دست برداشته به خود پند و اندرز دهید .

 

اسلام حقیقت حق است برای راستی خواهان ، بینایی دیده است برای بیداری دل بینا ، حکمت و عبرت است برای دلها بپذیرید . سبب رستگاری است برای پذیرنده با ایمان ، پاسدار معتمدی است برای امید و آسایشگاه بی‌نظیری است برای دلسپاری و سر انجام حصار بلا گردانی است برای زاهدان شکیبا .

 

از این رو اسلام روشنترین راهها و آشکارترین آنهاست گلدسته و برج رفیعش بلند و درخشان است و چلچراغش پیوسته نور افشان در میدان پیشرفت همواره پشتیبان، پایان کار مزد و پاداش آن بسی گران و پر بهارست . خدا را گواهی میگیرم که در این راه لحظه‌ای جانم اسیر ضعف و ترس و سستی نکنم و اینک سوگند می‌خورم که این ناروایی‌ها را بشکافم و حق را از پهلوی آن بدر آورم و در این راه از هدر دادن جانم ذره‌ای بیم ندارم .

 

اینک که دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی این خبر نوین رهایی مستضعفان جهان می‌گذرد و فصل تازه‌ای در مبارزات حق طلبانه ملتها در راه استعمار زدایی آغاز می‌شود بار دیگر پنجه‌های خون آلود آمریکای جنایتکار از آستین صدام خود فروخته بر رخساره گلگون انقلاب نوپای‌ما زخم تجاوز میکشد ولی نمی‌داند که ما با تمام وجودمان در مقابل ابر قدرتها می‌ایستیم چون ابر قدرتها از اسلام می‌ترسند ولی نمی‌دانند که هیچ کاری نمی‌تواند کنند زیرا همانطوری که امام ما فرمودند ما پیروزیم و ما با ایمانی که داریم جلوی آنها را خواهیم گرفت و نمی‌گذاریم به خاکمان تجاوز کنند .

 

پس به امر امام که می‌فرماید الان اسلام به تمامی در مقابل کفر واقع شده و باید برای اسلام پایداری کنید و حمایت کنید و دفاع کنید . من به عنوان یک فرد مسلمان به خود وظیفه شرعی دانسته‌ام که از دینم و اسلامم دفاع کنم و به خاطر آن اسلام راهی جبهه شدم تا این وظیفه الهی را انجام دهم .

 

برادران و خواهران گرامی امیدوارم که همیشه با حزب الله باشید و از امام و ولایت فقیه پیروی کنید و به خاندان پیامبر بنگرید و از پسندیده دین و آیین نیکویی آنان جدا مشوید و از آرمانشان پیروی کنید و آگاه باشید که تنها این راه طریقت راستین است و بس . و الا گمراه میشوید و در مهلکه هلاک می‌افتید اگر آنان به صلاح کار در جایی درنگ کردند ، پس شما نیز درنگ کنید و هر لحظه‌ای که به پا خواسته شما نیز برادران و خواهران قیام کنید از آنان پیش میافتد که بی شک گمراه خواهید شد و پس که هلاک می‌گردید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده