نوید شاهد_«نرگس رحماني خواه»، همسر شهید «محمد صحرانشین» از آخرین دیدار خود با همسرش این چنین یاد میکند: به او گفتم؛ بيا كمي استراحت كن فردا بايد مسافت زيادي بروي، او گفت: امشب شب آخر است! خواب ديده ام فقط امشب در كنار شما هستم، اين دفعه شهيد مي شوم.

به گزارش نوید شاهد بوشهر؛ به مناسبت سالروز شهادت شهید «محمد صحرانشین» خاطره‌ای از همسر ایشان را بخوانید.

«نرگس رحمانی خواه»، همسر شهید «محمد صحرانشین» روایت می‌کند: در سال ۱۳۶۲ با محمد ازدواج کردم. وی فردی مخلص و مذهبی بود. همیشه دوست داشت به مردم کمک کند و خیلی به من هم محبت می‌کرد.

حدود دو ماه از ادواج ما گذشته بود که از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کنگان روانه جبهه شد. بعد از سه ماه به من خبر دادند که محمد مجروح شده و در بیمارستان اهواز بستری است. بعد از آن  وقتی حالش بهبودی یافت، دوباره به جبهه بازگشت. مدت ۱۵ روز در جبهه بود و سپس به مرخصی آمد. من در آن زمان بار دار بودم. چند روز مرخصی را کنارم ماند و دوباره به جبهه برگشت.

گذشت سه ماه از آخرین مرخصی محمد من زایمان کردم و ثمره این ازدواج یک دختر بود، او را طاهره نام نهادیم. شهید صحرانشین پس از شنیدن خبر تولد دخترمان به مرخصی آمد و پس از رسیدن به منزل، فوری دو رکعت نماز شکر را به جا آورد. خیلی خوشحال بود و دائما خدا را شکر می‌کرد. می‌گفت حالا مسئولیت مان بیشتر شده است. باید دختری را تربیت کنیم که راه حضرت زینب (س) را در پیش بگیرد.

شب آخر مرخصی اش شب عاشورا بود. آن شب به حسینیه رفت و به سینه زنی پرداخت. ساعت ۴ صبح به منزل برگشت و پس از اقامه نماز صبح به او گفتم: بیا کمی استراحت کن فردا باید مسافت زیادی بروی. گفت: امشب شب آخر است! خواب دیده ام فقط امشب در کنار شما هستم، این دفعه شهید می‌شوم و شروع کرد به وصیت کردن و گفت: «با مردم به خوبی رفتار کن. با پدر و مادرم خوب باش، مبادا آن‌ها را از خودت برنجانی، دخترم را درست تربیت کن و او را به مدرسه بفرست. مبادا از شهادت من گریه کنی. صبر داشته باش».

خاطره آخرین دیدار با همسر شهیدم
زندگینامه شهید «محمد صحرانشین»
پاسدار شهید «محمدصحرانشین» در روستای گله دار از توابع استان فارس در تاریخ ۱ مهرماه ۱۳۴۳ دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را از مقطع ابتدایی آغاز نمود و بعد از گذراندن دوره ابتدایی وارد دوره راهنمایی شد. اما بعد از آن موفق به ادامه تحصیل نشد.  
شهید صحرانشین همیشه درمورد کار‌ها و اهدافش با اعضای خانواده مشورت می‌کرد و در مشکلات و گرفتاری‌ها خانواده را یاری می‌نمود. او یکی از جوانان انقلابی و پرشور و نشاط بود.
علاقه ایشان به سپاه پاسداران باعث شد بعد از ترک تحصیل به سپاه پاسداران کنگان ملحق شود.
محمد فردی فعال و یکی از اعضای نمونه سپاه پاسداران بود و جبهه را خانه خود می‌دانست، چندین بار عازم جبهه شد.
این مرد دلاور سرانجام در ۳ آبان ماه ۱۳۶۳ در عملیات ثامن الائمه که با هدف شکستن حصر آبادان، آزادسازی جاده‌های آبادان بودن به فیض شهادت نائل آمد.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده