نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات از شهید
به مناسبت 20 بهمن ماه سالروز عملیات والفجر هشت
به بچه‌ها گفتم: «بیایید عقب تا به فاو بریم». گفتم به صیاد شیرازی خبر بدهید که ما رفتیم و کار تمام شد. دیده‌بان، خودش خبر داده بود که ما کار را تمام کرده‌ایم. به صیاد گفتم: «اجازه هست برویم!؟» صیاد بوسمان کرد و با حالت خاصی گفت: «آره. بروید! بعداً می‌آیم». همۀ عملیات در فاو متمرکز شد. به عقبه اهواز رفتم و با نیروهایی که آنجا و واحدهایی که در شلمچه مستقر بودند، هماهنگی انجام شد تا به فاو برویم. از فاو هم مجدداً تماس گرفتند که هر چه سریع‌تر بیا. بعد از عمل جراحی، بخشی از بخیه­ها مانده بود. منطقه آلوده بود و بعضی از بخیه­ها عفونت کرد. درد و سوزش هم داشت. با همان شرایط مجبور شدم سریع به فاو بروم.
کد خبر: ۴۲۱۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۰

می خواهم سختی های کار را پشت درب خانه بگذارم و با خودم ، شادی و انرژی را به جمع خانواده ببرم.» او عاشق خانواده اش بود .
کد خبر: ۴۲۱۳۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۸

خاطره ای پیرامون شهید اکبر دستغیب؛
وقتی به مرخصی آمد و موضوع را فهمید، خیلی ناراحت شد و گفت:«پدرم ! شما به این وسایل احتیاج نداشتید، نباید می گرفتید .
کد خبر: ۴۲۱۰۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۷

در سالروز شهادت شهيد سيد حسين موسوي دزفولي
اصرار دارم بر این مسئله که مبادا برای مرگ من خود را رنج دهيد كه من نه ارزش این برنامه‌ها را دارم و نه سودی به شما می‌رساند
کد خبر: ۴۲۰۹۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۶

در سالروز شهادت شهيد اسماعيل باشتني
آخر امیدم آن است که مرا حلال نموده و عفوم نمائید . به امید پیروزی حق بر باطل . والسلام علی من التبع الهدی.
کد خبر: ۴۲۰۹۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۶

شهید محمد شریفی
یک روز به سنگرش سر زدم. دیدم کتاب دعا و قرآنش در یک گوشه سنگر است. بعد از آن متوجه شدم که برای نماز شب و مناجات، شب ها به اون جا می رفته
کد خبر: ۴۲۰۹۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۶

شهید موسی شرفیه
گفت:«طولش ندین! وقت نماز گذشت. بیاین نماز رو به جماعت بخونیم. بعد بحث می کنیم. اصلاً یک کار می شه کرد. هر کس قرائت نمازش صحیح تر بود، همه به اون اقتدا کنیم!».
کد خبر: ۴۲۰۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۴

خاطراتی پیرامون شهید فضل‌الله شمس‌الديني؛
فضل الله گفت: اگر نام دخترم را زینب بگذارم شهید می شوم. مادرش ناراحت شد و گفت : پس نمی خواهم زینب بگذاری ولی او گفت: حالا که مادرش دوست دارد نامش را زینب بگذار.
کد خبر: ۴۲۰۷۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۳

شهید محمدرضا عاشور
انگار اصلا فرو رفتن سنگ و تيغ را درون زخم‌هايش احساس نمي‌کرد. دوساعت سينه خيز رفت تا اين‌که بالاخره آمبولانسي پر از مجروح مي‌خواست حرکت کند. برادر اکبري آخرين مجروح را داخل ماشين گذاشت. يکي از بچه‌ها چشمش به رضا افتاد. لباسش گل آلود و خوني بود. زير بغلش را گرفت. «معطل من نشين! بقيه رو برسونين.»
کد خبر: ۴۲۰۶۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۲

اهمیت به نماز و تغییر در رفتار و اخلاق شهید محمد شرفیه
با رفتنش به بسیج و نزدیک شدن به سن تکلیف دیگر نمازش ترک نمی شد. به مسجد می رفت و نماز را به جماعت می خواند. یکی از اتاق های خانه را هم مخصوص خودش کرده بود. درس می خواند و گاهی هم تنهایی خلوت می کرد. این اواخر نماز شب هم می خواند.
کد خبر: ۴۲۰۶۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۲

لبخندی زد و گفت:« اگر سالم بودم ، باز هم به جبهه می رفتم. من افتخار می کنم که جانبازم. اگر می توانستم ، باز هم می رفتم و می جنگیدم.»
کد خبر: ۴۲۰۶۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۱

دهم بهمن ماه را با خاطره ای از «شهید» آغاز می کنیم
امروز بیست و یکم فروردین 1365 هم اكنون در ادوات و در پيش خمپاره اندازه ها هستم پاتك هاي دشمن همچنان بر روي ارتفاع سه پستانك و بابا هادي ادامه دارد. وستانم مشغول شليك خمپاره 82 هستند در يك لحظه صداي مهيب مرا به خود آورد و به همراه آن صداي فريادي بلند شد بله سه تن از دوستانم در ابتدا بر اثر منفجر شدن گلوله در داخل قبضه 82 مجروح شدن ما آنها را سريعاْ ...
کد خبر: ۴۲۰۵۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۰

شهید والامقام مسعود شحنه
چند تا سیب انداختن توی بشکه آب تا وقتی من می‌رم آب بیارم وسوسه بشم و اونا رو بخورم اما نخوردم
کد خبر: ۴۲۰۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۰

شهید والامقام مجید شحنه
گفتم:«خدایا! بچه هام کوچکن و نمی تونن کاری برای انقلاب کنن، کمک کن اینا که با نام حلال و زحمت کشیده بزرگ شدن در این راه قدم بردارن!».
کد خبر: ۴۲۰۳۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۹

به مناسبت سالگرد عروج عاشقانه جانباز شهید حاج علی شکر الهی
جانبازیش باعث نشد تلاشش رو از دست بده ، در زمینه های کار و تحصیل و... خلاصه هر کاری که وارد میشد موفق بود . ساعت ها روی ویلچر می نشست ، برای حرکت دادن ویلچر از کسی کمک نمیخواست! می گفت نمی خوام کسی به خاطر من اذیت بشه.
کد خبر: ۴۲۰۳۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۹

نویسنده یار محمد عرب عامری
از ماشين پياده شد و آن ها را از هم جدا كرد. چند دقيقه اي با آن ها حرف زد و بعد از جيبش شكلات در آورد و به هر كدام يك شكلات داد. صورتشان را بوسيد. آنها هم صورت يك‌ديگر را بوسيدند و دنبال كارشان رفتند.
کد خبر: ۴۲۰۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۷

شهید والامقام محمود شاهورانی
خواهرم! حجاب برای زن ارزشه، هر قدر با حجاب‌تر باشین در جامعه، محبوب‌ترین
کد خبر: ۴۲۰۲۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۷

با تولد و ولادتش برکت و نعمت را به خانه آورد ،توانستند به زیارت امام رضا (ع) رفتند و وضع زندگیشان بهتر شد.
کد خبر: ۴۲۰۱۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۶

زندگی نامه و خاطرات شهید مهدی پرنده غیبی؛
زمانی که مهدی می‌خواست برای شناسایی به منطقه ی هورالعظیم برود، عراقی ها سنگر آنها را هدف قرار دادند. مهدی به شوخی گفت آنها مرا نشانه گرفتند، ولی من از آنها خواهش کردم که از مهمانان پذیرایی کنند.
کد خبر: ۴۱۹۹۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۳

حسین آقا را باید در عملیات شناخت بیشتر آنهایی که همرزمش بودند به خوبی می شناسند او مردی دلاور، نترس و خیلی فکور و از فرماندهان لایق لشکر 31 عاشورا بود.
کد خبر: ۴۱۹۸۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۳