زندگینامه شهید دانشجو علی دهداب
نام ونام خانوادگي شهيد : علي دهداب
نام پدر: سردار
تاريخ تولد : 1334/03/03
محل تولد : اسلام آباد
تاريخ شهادت : 1360/07/10
محل شهادت : فياضيه
مسئوليت در زمان شهادت: آرپي جي زن
محل دفن: دالكي
زندگي نامه شهيد:
سال1344 خانه اي محقر در روستايي دورافتاده از توابع سعدآباد كه اكنون به دليل محروميت بيش از حد متروكه شده است، انتظار تولد فرزندي را مي كشيد.پدرش سعي مي كرد در حد توانش غذايي براي مادرش تهيه كند. والدين تا آنجا كه برايشان امكان داشت در مراسم مذهبي شركت مي كردند. و از خداوند منان مي خواستند كه به آنها پسري عنايت فرمايد تا روشني ديده آن ها باشد. ماه مبارك شعبان بود كه پا به عرصه گيتي گذاشت.
با تولد او آرامش خاصي بر خانواده حاكم شد. محفل خانه گرم تر شد و صفا و صميميت ميان افراد خانواده بيشتر شد.
پدر و مادرش چون علاقه فراواني به حضرت علي(ع)و ارادت خاصي نسبت به خاندان عصمت و طهارت(ع)داشتند نام او را علي گذاشتند.علي مراحل رشد و شكوفايي را پشت سر مي گذاشت.پدرش كه لحظه لحظه زندگي او را در برابر ديدگان خود دارد با صفا و صميمتي خاص اين گونه مي گويد:
« از همان دوران عاشق نماز بود.هنگام خواندن نماز در كنار من و مادرش مي ايستاد و نماز را در حد دركش به پا مي داشت و مصرانه از ما مي خواست كه درباره نماز برايش صحبت كنيم.با زبان كودكانه اش مي پرسيد كه شما چرا نماز مي خوانيد.آن قدر سئوال مي كرد كه گاهي اوقات از پاسخ دادن به سئوالاتش عاجز مي شديم.قرآن را درهمان سنين طفوليت در مكتب خانه و با روش هاي سنتي مرسوم فرا گرفت.
در خانواده ما نماز الگو و سرمشق زندگي مان بود.اكثر اوقات كه ما نماز را در مسجد يا حسينيه محل اقامه مي كرديم با شور و شعف خاصي با ما به مسجد مي آمد و در كنارمان با علاقه وافري به نماز مي ايستاد.مراسم روضه خواني كه در محل برپا مي شد شديداً علاقه داشت كه در اين مراسمات شركت كند.چون از همان دوران طفوليت ارادت خاصي نسبت به خاندان پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)داشت.
به همه اعضاي خانواده به ويژه مادرش علاقه و محبت خاصي داشت.به دوستانش از صميم جان محبت مي كرد،به طوري كه حاضر بود در راه آن ها جان خود را فدا كند.علاقه خاصي به تلاوت قرآن و مطالعه كتب مفيد و مذهبي داشت و نسبت به ديگران بسيار پر جنب و جوش تر بود . تقريباً اكثر كارهاي خانه و بيرون را او انجام مي داد . چون علاقه خاصي به مادرش داشت سعي مي كرد تا آن جا كه امكان دارد .كارهاي او را انجام دهد. ».
سال دوم ابتدايي بود كه خانواده اش به دالكي مهاجرت كردند و مابقي دوران تحصيلات ابتدايي را در آن جا گذراند.علاقه ويژه اي به مدرسه و درس خواندن داشت پس از تعطيلي مدارس و اواخر شهريور براي رسيدن مهر و باز شدن مدرسه لحظه شماري مي كرد.در خواندن درس و گرفتن نمرات عالي تلاش زيادي مي كرد به حدي كه معمولاًشاگرد ممتاز كلاس بود .
منبع : کتاب از نخلستان تا آسمان
ناشر: نگین امین
تاریخ نشر :1384/12/06