جبهه مدرسه است
نام ونام خانوادگي شهيد : عليرضا باصولي
نام پدر: كرم
تاريخ تولد : 1347
محل تولد : روستاي دهقايد
تاريخ شهادت : 1365/3/13
محل شهادت : غرب
خاطره اي از زبان همرزمش ، برادر
اصغر ناصحي
در حالي كه من مجروح شده بودم،خون شديدي از پاهاي من سرازير مي شد. شهيد
باصولي براي جلوگيري از نفوذ سرما مرا داخل كيسه خواب خود ، خوابانيد، و پس از تماس هاي مكرر با بي سيم بالاخره
ساعت 6 بعدازظهر آمبولانس با فاصله 5كيلومتر
پائين كوه ايستاد.شهيد باصولي با شليك رگبار و روشن كردن آتش راننده آمبولانس را از
جايي كه من مجروح شده بودم ، با خبر كرد . شهيد پس از پائين رفتن از كوه و آوردن برانكارد
، مرا به آمبولانس رسانيد.
شرح زندگي نامه از زبان مادر
در دوران كودكي شهيد را به مهد كودك فرستادم،در آن دوره با زبان كودكي
اش مي گفت:من خدا را مي خوانم،امام را مي خوانم.در دوره خردسالي،در سن10 سالگي كتاب
هاي دعاي توسل و كميل را مي خواند.در دوره نوجواني،تا دوره راهنمايي درس خواندند.و
با آغاز جنگ تحميلي به جبهه رفت.برادرش به ايشان گفت برگرد به مدرسه،شهيد در جوابش
گفت:جبهه و جنگ خودش مدرسه است.در هنگام جنگ رفتار ايشان تغيير كرده بود. او از مادرش
اجازه جبهه را گرفت.
رفتار و اخلاق شهيد
خواهر شهيد مي گويد: ايشان رفتار خوبي داشتند و با احترام خاصي با ديگران
برخورد مي كردند.شهيد بسيار خوش برخورد و خوشرو بودند و با همه اعضاي خانواده يك طور
رفتار مي كردند.
ايشان چهره محبوبي داشتند كه هر كس براي اولين بار با او برخورد مي كرد
مجذوبش مي شد.
شهيد بسيار ساده زندگي مي كردند،و ديگر خصوصيات اخلاقي اين شهيد بزرگوار
شجاعت و خوش خُلقي شان بود و طوري برخورد مي كرد كه هيچ كس از ايشان شكايتي نداشت.شهيد
در اكثر فعاليت هاي مذهبي، خالصانه شركت مي كرد.در مقابل مسايلي كه مخالف شئون اسلامي
بودند ، بدون توجه به فرد خاصي ، در هر مقامي
كه بود ، شديداً برخورد مي كرد و اين نشانه اي از شجاعت و دليري اوست. و انسان از چنين
خصوصيتي لذت مي برد.
همرزم شهيد مي گويد:ايشان دفاع از كشور را يك وظيفه عمومي مي دانست و
افتخار مي كرد كه در دفاع از كشور ، شهيد شود.
منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر