زندگینامه شهید علی قاسم زاده
شهید علي قاسم زاده
نام پدر : حاجي
نام مادر: روشن قاسم زاده
تاريخ تولد: 1345/10/10
شغل : دانشجو
محل سكونت: اهرم
محل تولد: اهرم
تاريخ شهادت: 65/10/4
يگان اعزام كننده : بسيج
محل شهادت: جزيره مينو
محل دفن : بهشت اكبر اهرم
وضعيت تحصيل: ليسانس
عمليات: كربلاي 4
مدت حضور در جبهه: 6 ماه
زندگينامه شهيد علي قاسم زاده از زبان شهید!
حمد و سپاس بيكران پروردگار متعال كه با عنايات و الطاف بي پايانش سير كمال و تعالي انسان را هموار فرمود و نعمت بر بار اسلام و ارزش هاي والاي اسلامي را در برقرار نمودن نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران را متحول ساخت و مكتب قرآن و چراغ پر فروغ شهادت را در پهن دشت و ميهن اسلامي جاني دوباره عنايت فرمود . و سلام بر آنان كه همچون قهرمانان زيستند و شجاعانه بر قله هاي جوانمردي و غرور رسيدند . درود فراوان بر پيش قراولان عرصههاي ستيز با دشمنان قرآن و اسلام ، آنانكه اين عالم خاك را جايگاهي گذرا مي دانستند و چه زيبا سرود كوچ را ترنم نمودند الحق و الانصاف كه مرحبا بر غيرت آنان و آفرين بر همت والايشان كه آسمان دين و ذهن بشري را تا هنگاميكه تاريخ زنده است به يادشان زنده است مي توان يادآوري كرد كه شهيدان از جمله بهترين انسانها و مفيدترين بندگان الهي اند كه قلمها و زبان ها در پرداختن به اوصاف حسنه آنان يقيناً كه ناتوانند و از آن جا كه شهدا با نثار جان و خون خود رسالت والا و سعادتمند خود عمل نمودند و با اين تفاسير رسالت را بر دوش نسل ها سنگين ساختند كه در همه اعصار و دوران راه و منش ما را پياده نماييد تا ظالمان و ستمگران زمان جرات قدرت نمايي و خيانت و جنايت را از سر خود بيرون سازند .
آنهاي كه در طول تاريخ تشنه هدايت هستند لازم است كه از وجود مقدس و مصباح هدايت و سفينه نجات انسان ها حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) بهره گيرند و جان و روح خود را از فيوضات معنوي ايام محرم سرشار سازند . اما مابقيه حكايت را به خود شهيد واگذار مي نماييم و به لحاظ اينكه آن ها «عند ربهم يرزقون» هستند و هميشه و در همه حال زنده و جاويد از او مي خواهم كه با روح و ضمير زنده اش زندگينامه و وصيت نامه اش را به نسل ها ادامه دهد تا موجب درس و عبرت و چراغ راه هدايت گردد.
علي قاسم زاده فرزند حاجي ساكن اهرم تنگستان كه در خانواده اي مستمند اما آبرومند و مردم دار در دهم دي ماه سال چهل و پنج هجري شمسي به دنيا آمدم ، در دامان مادري مهربان و دلسوز و صميمي رشد كردم و از سينه پاك و دور از غل و غش دنيوي ارتزاق نمودم. دست پدري و مهر مادري مرا در آن داشت كه عقل و ذكاوت خويش را با ثبت نام در يكي از مدارس شهر به نام انوشيروان زنده تر سازم دوران ابتدايي را با علاقه فراوان به پايان رساندم . مدرسه راهنمايي قدس را براي ادامه تحصيل برگزيدم و اين مقطع هم به لطف الهي به اتمام رساندم . وارد دبيرستان امام جعفر صادق (ع) اهرم شدم با موفقيت در دروس مختلف و صميميت با دبيران و همكلاسي هاي خود اين ايام تحصيلي هم تمام كردم در سال 64-65 در آزمون تربيت معلم براي ادامه تحصيل در مركز علمي علامه طباطبايي خورموج پذيرفته شدم پس از گذراندن يك سال از تحصيل علم در سال 65 با علاقه و اشتياق فراوان همراه با ديگر همرزمان به مدت سه ماه افتخار حضور در جبهه هاي حق عليه باطل پيدا نمودم . پس از سه ماه خويش را به مركز علمي و تحصيلي دانش رساندم. يكي دو ماه ماندم آرام نگرفتم و بياد عزيزان رزمنده در دفاع از ميهن اسلامي افتادم و مجدداً خود را به جبهه هاي حق عليه باطل رساندم و روح و جسم خويش را به سرزمين باصفاي جبهه ها در ميان چهره هاي درخشان و خندان رزمندگان وهواي معطر و خوشبوي آن مكان مقدس و نوشيدن آب گوارا و نوشيدني آن وادي رسالندم . خود را فراموش كردم . نفس خويش را پرورش دادم . جان و روح خود را صيقل دادم . خودمان را آماده شركت در عمليات كربلاي 4 در سال 65 در منطقه شلمچه (جزيره مينيون) نموديم و با شجاعت و دلاوري وبا تاسي از حماسه هاي خونين حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) به سوي دشمن زبون بعثي تاختيم .
كلام خويش را قطع مي كنم و به ديگران مي سپارم كه دنبال اين موضوع را به نگارش آورند مي توانيد از رزمندگان و همرزمانم جويا شويد و قاعدتاً خصوصيات اخلاقي و رفتاري فرد بايد ديگران به قضاوت بنشينند پس با اين حالت روحاني و معنوي و در بارگاه ملكوت الهي همه شما را به خداي منان مي سپارم.
سجاياي اخلاقي علي قاسم زاده
در پيرامون اخلاق و رفتار حسنه و متواضعانه او هر چه بنگارم كامل نيست چرا كه يك جوان به تمام معنا يا به قولي يك انسان كامل دارنده اغلب فضائل انساني و اجتماعي . علي قاسم زاده با توجه به اينكه يك ورزشكار سر آمد بود ولي در عين حال بسيار متواضع و با وقار بود .در ميادين ورزشي هيچگاه روحيه ورزشي را از دست نمي داد و جايگاه ورزش را در نوع خود مقدس و ارزشمند مي دانست و ديگران را به رعايت اصول ورزشي جوانمردانه و منش و خوي پهلواني دعوت مي كرد .
در زمينه اجتماعي بسيار خوش برخورد و نيك رفتار بود كه مورد احترام و عزت اهالي محل خصوصاً جوانان و دوستان بود . هميشه جوانان را به رعايت اصول در مردي و دوستي با اهل بيت و صله رحم سفارش مي كرد . امام شهيدان را بسيار دوست مي داشت به طوري كه قطعه عكس از امام خميني (ره) در جيب داشت و به عنوان تبرك و تيمن نگهداري مي كرد و او را سر لوحه انجام امور نيك و پسنديده در زندگي مي دانست .
اگر او را در زمره جوانان علاقه مند به قرآن و اهل بيت به ويژه سالار و سرور شهيدان حضرت حسين ابن علي (ع) بدانيم چيزي به گزاف نگفته ايم و حقيقت اينست كه مخلصان و محبان امام حسين (ع) در قيامت جايگاهي بس والا و سعادتمند دارند.
در خصوص خصوصيات يك شهيد گفتن يا نگارش كردن قلم قاصي و بيان ناقص چرا كه آنان آنگونه بوده اند كه خداوند متعال آن ها را در بارگاه پذيرفته است .
سرانجام اين جوان پاك و مخلص در مورخه 65/10/4در عمليات كربلاي 4 در منطقه شلمچه در جزيره مينيو به ملكوت اعلي پيوست و در سال 77 پس از دوازده سال پيكر پاك و مطهرش در بهشت اكبر اهرم در كنار ديگر همرزمان به خاك سپرده شد .
منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر