زندگینامه شهید رضا سناپور
شهید رضا سناپور
پدر: حیدر
تولد: 1349/1/7
شهادت: 1365/3/21
ماه ربیع سال 1390قمری، هلال زیبای خود را به جهان نشان می داد فصل بهار در منطقه دشتی فصل کار و تلاش است اما چشم خانواده حیدر سناپور به طلوع ماهی، که قرار است خانه را پر از صفا و مهربانی و روشنی کند، دوخته شده است پدر و مادر به وجود گران قدر امام مهربانی متوسل شده اند...
چشم مادر به جمال فرزند ارشدش روشن می شود نام مقدس "رضا" را برای نوزاد بر می گزیند تا رضای دوست را در اینده طلب کند و رضایت حضرت حق را از هر چیز و هرکس برتر بداند. رضا، از شیر پاک مادر و بر سفره ی حلالی که از رنج دست پدر فراهم آمده بود بهره مند شد.
شش ساله شد و با تحصیل به جنگ دیو نادانی رفت تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستا با موفقیت به پایان برد او قلم به دست گرفت تا خط سرخ آل محمد(ص) را برای آیندگان به تصویر کشد. آب، او را به یاد دلاوری های امام عاشقان اباعبدالله، انداخت به آرزوی تربیت فرزندان این خطه و پوشیدن ردای معلمی و خدمت به فرزندان انقلاب اسلامی وارد دانشسرای شهید شهریاری خورموج گردید. عاشقانه درس خواند اما درس او را از فعالیت فرهنگی باز نداشت. دشمن غدار، به سرزمین آسمانی ما چشم طمع دوخته بود و این را "رضا"ی عزیز نمی توانست تحمل کند. به او اجازه ی همراه شدن با رزمندگان را نمی دادند او جهان فریبنده سه طلاقه کرده بود و کلام دلنشین مولا علی (ع)را در دل داشت که به دنیا فرمود:"غری غیری"... او ارزوی پرکشیدن و پرواز تا دوست را داشت ...
ای خوش آن روز کزین منزل ویران بروم راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
او عاشق راستین پیرو خمین (ره) بود... فروردین 1365فرا رسیده او برای اعزام به جبهه، دوره ی اموزشی لازم را در پادگان نظامی بوشهر با موفقیت گذراند و پس از آموزش به مناطق جنگی اعزام شد. بهار چهره ی دلربای رضای عزیز را بیش از16 بار ندیده بود که ترکش خمپاره ی دشمن در تاریخ21/3/1365 دل او را، که مملو از عشق به حقیقت و راستی بود، خونین کرد و به سوی حضرت دوست پر کشید تا به همه بیاموزد که هفت شهر عشق را شهدا سریع طی کنند همانگونه که امام فرمودند:"شهیدان از هفت شهر عشق گذشتند و ما در خم یک کوچه هم نیستیم."
عشق راباخون خود کردی تومعنا ای شهید خویش رابردی به اوج عرش اعلا ای شهید...
منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر