نوید شاهد – پدر شهید "حمید احدی" در گفتگویی به مناسبت روز پدر از فرزندش چنین می‌گوید: «اشک‌های حمید در روضه‌های امام حسین‌(ع) همه را تحت تاثیر قرار می‌داد. او بسیار کم سن و سال بود اما روح بزرگی داشت.»

 

به گزارش نوید شاهد زنجان، روز پدر در راه است. فرصتی است برای هم‌کلام شدن با پدرانی که برای داشتن فرزندان صالح نزد خداوند روسفید هستند. آنها عزیزان دلشان را تقدیم راه امام حسین(ع) کردند و اکنون دلشان به حضور فرزندانشان در دل مردم گرم است. تحمل از دست دادن فرزند برای پدر بسیار سخت است اما پدران شهدا گاه نه تنها شکایتی نداشتند بلکه با دستان خود فرزندانشان را راهی جبهه کرده‌اند. پدر شهید حمید احدی یکی از پدران مهربان و استواری است که برای داشتن حمیدش همیشه افتخار می‌کند. او هنوز هم در خانه و مغازه یاد فرزندش را گرامی می‌دارد و تبسمی که در چهره دارد فضای هم‌صحبتی با او را سرشار از محبت می‌کند.

شهید حمید احدی پانزدهم تیر۱۳۴۱‏، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش کریم، کارگری میکند و مادرش منیره نام دارد. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم اسفند ۱۳۶۳، با سمت فرمانده گردان در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، پا و چانه، شهید شد. مدفن وی در مزار پایین زادگاهش واقع است.

در ادامه گفتگوی نوید شاهد با کریم احدی پدر شهید حمید احدی را همراه باشید.

 

نوید شاهد: با حاج خانوم چه طور آشنا شدید؟

کریم احدی: در یک خانه بودیم. منزلمان چهار اتاق داشت که در 2 تای آن ما بودیم و در 2 تای دیگر حاج خانم و خانواده‌اش زندگی می‌کردند.

نوید شاهد: مراحل خواستگاری شما چه طور انجام شد؟

کریم احدی: آن موقع خانواده‌هایمان باهم دیگر صحبت کردند و خواستگاری بسیار ساده انجام شد .

نوید شاهد: چند فرزند دارید؟

کریم احدی : اکنون چهار فرزند، یکی هم شهید شده یعنی خداوند چهار پسر و یک دختر به من هدیه داد.

پدر شهید: اشک‌های

نوید شاهد: حمید چندمین فرزند شما بود؟

کریم احدی: دومین فرزندم حمید بود.

نوید شاهد: از دوران کودکی شهید حمید احدی بگویید.

کریم احدی: پنج یا چهار ساله بود وقتی که ما مراسم روضه می رفتیم او هم با من می آمد. به حدی که او در روضه  گریه می کرد، کسی گریه نمی کرد. حتی از همسایه ها دو سه نفری می گفتند که ما وقتی حمید را در روضه می بینیم و به چهره اش نگاه می کنیم، گریه مان می گیرد. روضه تاثیر زیادی بر او می‌گذاشت.

نوید شاهد: در آن زمان پای منبر چه کسی می رفتید؟

کریم احدی: در مساجد، حاج میرزا احمد فرحیان، آقای قائمی.

نوید شاهد: حمید آقا اهل کتاب و درس بود. شما دوران تحصیلتان چه طور گذشت؟

کریم احدی: من شبها مدرسه شبانه (اکابر) می رفتم. در واقع مدرسه احدیان که در زینبیه (سبزه میدان) بود .

نوید شاهد: از دوران انقلاب بگویید. آیا حمید هم نقشی در انقلاب داشت؟

کریم احدی: بله. او همیشه فعال بود. حمید و دوستانش زمان انقلاب در کوچه و خیابان فعالیت های انقلابی داشتند . حتی زمانی که به مدرسه می رفتند، در خیابان آتش روشن می کردند. گاردی ها هم دنبالشان بودند. آن زمان گاردی ها به دنبال بچه ها می‌دویدند تا شاید آنها را دستگیر کنند ما هم در اتاق پایینی زندگی می کردیم. چهارم ماه محرم در منزل ما روضه بود خاطرم هست تیراندازی هم شد حتی الان هم جای گلوله ها در پله ‌ای خانه مانده است. زمانی که امام نیز تشریف آوردند ما خانه بودیم. بچه‌ها خیلی خوشحال بودند. در خیابان‌ها شیرینی پخش می‌کردند .

نوید شاهد: حمید هم دستگیر شد؟

کریم احدی: بله دستگیرش کردند. عصر ساعت 2 دستگیر شد و ساعت 10 شب بود که همسایه ها رفتند و آزادش کردند. خیلی هم کتکش زده بودند، جوری که جای باطوم در قسمت پشت بدنش مدتها ماند .

پدر شهید: اشک‌های

نوید شاهد: فرزندان دیگرتان هم حمید را همراهی می‌کردند؟

کریم احدی: بله اما فقط حاج مصطفی و حمید بزرگ بودند و در جبهه هم دورانی را داشتند. بیرون از خانه هم فعالیتشان ادامه داشت.

نوید شاهد: بعد از انقلاب اولین باری که حمید به جبهه رفت، یادتان هست؟

کریم احدی: بله اولین بار از سپاه رفت. البته در ابتدا حسابدار شهرداری بود. زمانی که جنگ شروع شد به فرمان امام از سپاه به جبهه اعزام شدند. ما گفتیم چرا شهرداری نماندی؟ گفت؛ برای کار در اداره، نفر زیاده الان جبهه واجبه .

نوید شاهد: مخالف رفتنش به جبهه نبودید؟

کریم احدی: خیر چون او مسیرش را انتخاب کرده بود. خاطرم می‌آید در عملیات خیبر زخمی شده بود. حتی به او گفتم زخمی شدی، نرو . گفت؛ برای ما وظیفه است که به جبهه بریم تا وقتی که هستیم و زنده ایم .

پدر شهید: اشک‌های

نوید شاهد: فقط در عملیات خیبر زخمی شد؟

کریم احدی: بله تنها در عملیات خیبر زخمی شد، در عملیات بدر هم به شهادت رسید.

نوید شاهد: نگران نبودید که در جنگ شهید شود؟

کریم احدی: خیر. وقتی که از سپاه اعلام کرده بودند، هیچکدام نگران نبودیم. در واقع حمید در این میدان تنها نبود او با دوستانش از جمله ناصر اشتری می‌رفتند و راه و هدفشان معلوم بود.

نوید شاهد: چگونه از خبر شهادتش مطلع شدید؟

کریم احدی: همسایه ها گفتند که حمید شهید شده، دقیقا  24 اسفند بود آن هم نزدیک عید.

 

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده