معرفی روحانی شهید استان بوشهر
يکشنبه, ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۵۲
نوید شاهد_ روحانی شهید حیدر حیدری در ۱ بهمن ماه ۱۳۴۳ در روستای گنامکان از توابع برازجان در خانواده‌ای مذهبی پا به عرصه جهان گذاشت، و در عملیات غرورآمیز والفجر ۸ شرکت کرد تا اینکه سرانجام در عملیات افتخارآفرین فتح بندر فاو عراق، درنبرد با مزدوران بعثی در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۴۶ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
به گزارش نوید شاهد بوشهر؛روحانی شهید حیدر حیدری در۱ بهمن ماه ۱۳۴۳در روستای گنامکان از توابع برازجان در خانواده‌ای مذهبی پا به عرصه جهان گذاشت، در سن ۶ سالگی به روستای تل سرکوه وارد دبستان گردید و سپس به‌اتفاق خانواده به شهر برازجان آمد و دوره راهنمایی را در این شهر به پایان برد؛ وی در آذرماه سال ۶۲ موفق به اخذ دیپلم در رشته اتوماتیک از هنرستان جابر بن حیّان شد.

او در سال ۱۳۶۲ به علت علاقه‌ی زیاد به کسب علوم اسلامی، دوره مقدماتی حوزه را نزد برادر عالم خود، حجت‌الاسلام امرالله حیدری فراگرفت و مدتی در حوزه علمیه بوشهر به تحصیل پرداخت؛ سپس به قم عزیمت کرد و در آنجا به کسب علم و معرفت ادامه داد.

با اوج‌گیری نهضت اسلامی به رهبری امام، همگام با مردم در راهپیمایی‌ها به‌طور فعالانه شرکت می‌کرد، با مزدوران رژیم ستم‌شاهی در کوچه و خیابان برازجان درگیر می‌شد، که دریکی از این درگیری‌ها در خیابان شریعتی برازجان مورد ضرب و شتم مأموران قرار گرفت.

مأموران دوچرخه ایشان را که با زحمت و دستمزد کارگری به دست آورده بود، به آتش کشیدند، اما با این اتفاق، نه‌تن‌ها عزم و اراده‌اش در کمک به پیروزی کم نشد، بلکه روزبه‌روز بیشتر گردید، تا اینکه انقلاب اسلامی با رهبری پیامبرگونه امام خمینی (ره) پیروز گشت و ایشان نیز، چون دیگر مبارزان، شیرینی پیروزی بر کفر را چشید.

 شهید حیدری در خدمت به کمیته انقلاب اسلامی و کمیته امداد امام خمینی (ره) و حتی مستضعفینِ جامعه نقش بسزایی از خویش ایفا می‌کرد.

او شبانه در بسیج محله نگهبانی می‌داد و با توجه به شناختی که از بینش شهید نواب صفوی داشت، به امید ادامه راه آن شهید بزرگوار در شاخه فدائیان اسلام بوشهر فعالیت می‌نمود.

شهید حیدری در فعالیت‌های مذهبی از قبیل تشکیل کلاس قرآن و احکام نیز همت و سعی عالی داشت تا اینکه جنگ تحمیلی شروع شد و در این صحنه نیز خود را مسئول می‌دانست و با سپری کردن آموزش‌های نظامی، راهی جبهه‌های حق علیه ظلمت گردید.

او به‌تناوب در سال‌های ۶۱، ۶۲ و ۶۳ حدود ۴ سال در جبهه‌های مختلف به امر ارشاد و ادامه نبرد مشغول بود.

ابتدا در دی‌ماه ۵۹ برای آزادی خرمشهر عازم جبهه شد و سپس بدون وقفه در تاریخ ۱۶ مرداد ماه ۱۳۶۰ در عملیات ثامن‌الائمه (ع) به مأموریت آبادان یافت.

در حین عملیات شکست حصر آبادان بود که از ناحیه زانو و ساق پا مجروح شد و در بیمارستان‌های اهواز، شیراز و تهران بستری گردید، پس از مداوا در تاریخ ۳ اسفندماه ۱۳۶۰ به جبهه اعزام شد و در عملیات فتح المبین ناحیه شوش دانیال و پس از انجام مأموریت در تاریخ ۲۹ تیرماه ۱۳۶۱ در عملیات رمضان که موجب آزادسازی پاسگاه زید عراق شد شرکت کرد.

آری! او همیشه، چون شیری در روز‌های جبهه و، چون زاهدان شب در شب‌های جبهه حضور داشت، در مرحله پنجم در تاریخ ۳ آذرماه ۱۳۶۱ در عملیات والفجر یک و دو نیز شرکت کرد و حدود ۸ ماه در جبهه حضور داشت.
شهید حیدری در طرح لبیک یا خمینی، فتح یک مانور آزادی قدس، خیبر و آزادسازی جزیره مجنون به‌عنوان قایق‌ران نقش فعال داشت. در مرحله هفتم از شهر مقدس قم و از طرف دفتر سازمان تبلیغات اسلامی قم به همراه عده‌ای از طلاب عازم جبهه شد و در عملیات غرورآمیز والفجر ۸ شرکت کرد تا اینکه سرانجام در عملیات افتخارآفرین فتح بندر فاو عراق، درنبرد با مزدوران بعثی در تاریخ ۲۱ بهمن ماه ۱۳۶۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و سپس پیکر مطهرش در گلزار شهدای برازجان به خاک سپرده شد.
 
شهیدی که عشق به تحصیل علوم دینی داشت

عشق به تحصیل علوم دینی

وقتی‌که به بوشهر می‌آمد تعدادی از نوار‌های سخنرانی اساتیدش را می‌آورد و جوان‌ها را دعوت می‌کرد و نوار‌ها را برای آن‌ها پخش می‌کرد و در وصیت‌نامه‌اش تأکید کرده است که جوانان به حوزه علمیه بروند. زمانی که ملبس به لباس مقدس روحانیت شده بود، دوست داشت که به شهر‌های دیگر برود و سخنرانی کند و مردم را راهنمایی و ارشاد کند.
شهیدی که عشق به تحصیل علوم دینی داشت
خاطره‌ای از زبان خود شهید حجت السلام حیدری
تازه از عملیات برگشته بودم، شب جمعه به شهر رسیدیم و دریکی از خیابان‌های شهر با دوستم مشغول احوال‌پرسی بودم که ناگهان صدای انفجاری توجهمان را جلب کرد.  به‌سرعت خود را به محل حادثه رساندیم و متوجه شدم هواپیمای دشمن حمله کرده است و مردم مشغول بیرون آوردن اهل منزلی از زیر آوار بودند.

عده‌ای زن و کودک گریه می‌کردند، یک زن دیوانه‌وار در خیابان می‌دوید، ضجه می‌کشید و غم‌انگیزتر و سوزناک‌تر برایم زمانی بود که یکی از زنان آشنایان درحالی‌که کودک خردسالی روی دست‌هایش بود، با گریه به طرفم آمد و به من گفت چرا صدام و عراقی‌ها را نکشتید و آمدید؟

سرم را پایین انداختم و در دلم با خدا پیمان بستم که تا ظالم را در جهان نابود نکنم، اسلحه را بر زمین نگذارم؛ می‌جنگیم و می‌کشیم و کشته می‌شویم تا آن‌که ریشه ظلم را در جهان برکنیم.

 به امید روزی که کربلا آزاد و اسلام پیروز شود تا بتوانم در برابر دوستان شهیدم و بالاتر از آن خدا و صاحب‌الزمان (عج) سربلند کنم.
 
شهیدی که عشق به تحصیل علوم دینی داشت

وصیت نامه شهید حجت الاسلام حیدر حیدری

((ان اکرمکم عندالله اتقیکم. همانا گرامی‌ترین شما نزد خداوند باتقواترین شما است)).

سوره هجرات آیه ۱۳

((اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون واجعلنی من حزبک فان حزبک هم المفلحون واجعلنی من اولیائک فان اولیائک لا خوف علیهم ولا یحزنون))

((ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذهدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب))

 الهی هر که تو را شناسد کار او باریک و هر که تو را نشناسد راه او تاریک، تو را نشناختن از تو رستن است و به تو پیوستن، از خود گذشتن است.

آن‌کس که ترا شناخت جان را چه کند               فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دوجهانش بخشی                   دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

   یارب دل پاک و جان آگاهم ده                       آه شب گریه سحرگاهم ده

   در راه خود اول زخودم بیخود کن                   بیخود چو شدم زخود به خود راهم ده

الهی اگر طاعت بسی ندارم در جهان جز تو کسی ندارم.

الهی دستم گیر که دست‌آویز ندارم، و جرم بپذیر که پای گریز ندارم.

الهی یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو در میان سر و جان.

الهی‌ای خالق بی‌مدد،‌ای واحد بی‌عدد،‌ای بیننده نمازها،‌ای پذیرنده نیازها،‌ای داننده راز‌ها‌ای مطلع بر حقایق وای مهربان بر خلایق، عیب‌های ما مگیر که تو قوی و ما حقیر، عذر‌های ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر، از بنده خطا آید و از تو عطا آید و رحمت.

پدر و مادر مهربانم اکنون‌که عده‌ای از کوردلان تاریخ به اسلام عزیز ما حمله کرده‌اند و می‌خواهند که قوانین اسلام پیاده نشود وظیفه شرعی خود می‌دانم که به نبرد با آن‌ها فقط برای رضای خدا برخیزم و اگر در این راه مقدس شهید شدم ناراحت نشوید، چون من امانتی بیش نزد شما نبودم.

 امیدوارم که از من راضی باشید، چون خیلی زحمت مرا کشیدید، ولی اسلام و خدا از فرزندتان بیشتر ارزش‌دارند.

پدرم مرا حلال کن که تو هم حق زیادی بر گردن ما داری و من را بزرگ و تربیت‌کرده‌ای اکنون تربیت‌کرده خود را دودستی تقدیم اسلام می‌کنی وشکر الله را بجا بیاور.

برادرانم و خواهرانم: همیشه در خدمت اسلام باشید و گوش‌به‌فرمان امام باشید همیشه در نظر داشته باشید کاری که می‌کنید فایده آخرتی دارد یا نه وسعی کنید خدا را از خود راضی کنید.‌ای ملت شهیدپرور:امام را دعا کنید، اسلام را از روحانیت بخواهید.

خدایا امام را برای ما نگهدار، روحانیت را از مردم نگیر، دشمنی با روحانیت دشمنی با اسلام است، خدایا رزمندگان را پیروز، دشمن اسلام را نابود کن.

((ربنا افرغ علینا صبراًویثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین)). سوره بقره آیه ۲۵۰

 والسلام حیدر حیدری ۵۹/۱۱/۳

منبع:معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده