دختر شهید غواص: آرزو دارم بار دیگر پدرم مرا صدا بزند
به گزارش نوید شاهد بوشهر، «نازنین گزبلندی» اولین دختر «شهید غواص علیرضا گزبلندی» است. خبرنگار نوید شاهد بوشهر به بهانه میلاد حضرت معصومه(س) و روز دختر، گفتگویی با این نازدانه شهید عزیز داشته است که در ادامه متن کامل آن را میخوانید:
شهید «علیرضا گزبلندی» از نیروهای سپاه تیپ امیرالمومنین استان بوشهر بود که در حین آموزش غواصی در تاریخ ۵ مردادماه ۱۳۸۷ به درجه رفیع شهادت نائل شد.
نوید شاهد بوشهر: لطفا خودتان را معرفی کنید؟
گزبلندی: عرض سلام دارم محضر خوانندگان سایت نوید شاهد، نازنین گزبلندی هستم. اولین فرزند شهید علیرضا گزبلندی که همنام دختران شهدا بودن را برای خودم افتخار بزرگی می دانم.
نوید شاهد بوشهر: چند سال دارید و مشغول به تحصیل در چه مقطعی هستید؟
گزبلندی: متولد ۱۳۸۳، ۱۸ ساله و در حال حاضر جهت شرکت در کنکور سراسری مشغول درس خواندن هستم.
نوید شاهد بوشهر: مختصری از زندگینامه پدرتان و نحوه شهادت ایشان برایمان بگویید؟
گزبلندی: پدرم متولد ۱ شهریور ماه ۱۳۵۵ در روستای گزبلند و در خانوادههای متعهد و پایبند به اصول مذهبی به دنیا آمد، بعد از پایان تحصیلاتش وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و در همان سالها با مادرم ازدواج کرد.
ثمره ازدواجشان من و خواهرم کوچکم به اسم نگین که خواهرم ۳ سال از من کوچکتر است، پدرم در ۷ مرداد ماه ۱۳۸۷ وقتی من ۴ ساله بودم در حین آموزش غواصی در جزیره فارسی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
نوید شاهد بوشهر: آن روز را به یاد دارید؟
گزبلندی: بخاطر اینکه سن کمی داشتم چیز زیادی بخاطر ندارم.
نوید شاهد بوشهر: چه اندازه پدر را میشناسید؟
گزبلندی: در حدی که دوستان و آشنایان و هم خدمتیهایش برایم تعریف کرده اند.
نوید شاهد بوشهر: به نظر شما رفتار مردم با دختر شهید چگونه است؟
گزبلندی: عدهای واقعا از صمیم قلب با احترام و باوری که به شهدا دارند به خانوادههای شهدا هم احترام میگذارند، ولی عدهای دیگر به نظر من از روی کم اطلاعی و یا خواسته و ناخواسته فکر میکنند به عنوان فرزند شهید همه چیز برای ما فراهم است و از زندگی سخت فرزندان شهدا بی خبرند.
نوید شاهد بوشهر: یک سکانس از زندگی مادرتان که بعد از نبودن پدر دیده اید برایمان بگویید؟
گزبلندی: مادرم برای اینکه نبود پدر را حس نکنیم قهرمانانه برای رفاه و زندگی ما تلاش کرد، خودش به سر کار رفت و تمام توانش را برای ما بکار گرفت تا هیچوقت به عنوان یک دختر شهید کمبودی از نبودن پدر و دیگر مسائل زندگی نداشته باشیم امیدوارم بتوانم زحماتش را هر چند کم یک روز جبران کنم.
نوید شاهد بوشهر:توصیف خودتان از فرزند شهید به عنوان دختر شهید چیست؟
گزبلندی:به عنوان دختر شهید والامقام که پدرش حاظر نبود یک وجب از خاک وطنش را دشمن تصرف کند و یا ضربهای به اسلام و دین و مذهب وارد شود، باید شهید گونه عمل کنیم و آرمانهای پدرانمان را حفظ کنیم و نوبت ماست که برای به ثمر نشاندن این آرمانها ایستادگی نماییم.
نوید شاهد بوشهر:چه چیزیهایی را مانع بر سر راه شناخت صحیح شهدا میدانید؟
گزبلندی:افراد بسیاری هستند که تمام تلاششان را برای از بین بردن آرمان ها، یاد و خاطرهی شهدای گرانقدرمان با تبلیغات و دروغ پردازیها و وارونه جلوه دادن رشادت هایشان بکار میبرند و ما باید با مطالعهی بسیار و عدم توجه به این دروغها که از سر کینه با کشور عزیزمان و جمهوری اسلامی ایران است روشنگری کنیم و خودمان شهدا و سبک زندگی، بینش و روش و منش آنها را بشناسیم تا بتوانیم راه و رسمشان را به همه دنیا معرفی کنیم.
نوید شاهد بوشهر:شاید مطرح کردن این سوال خیلی سخت باشد و جسارت زیادی بخواهد، اما سعی میکنم بپرسم از اینکه پدرتون شهید شدند ناراحت نیستید؟
گزبلندی:چطور میتوانم ناراحت باشم وقتی حضور پدرم را همیشه در زندگیم حس میکنم. شهدا زنده اند و من به این باور رسیده ام.
نوید شاهد بوشهر:وقتی با پدر خلوت میکنید بیشتر چه چیزی بهشون میگید؟
گزبلندی:همیشه از پدرم میخواهم در این دنیای رنگارنگ و هرج مرج کمک کند تا یک نفر مثل خودش و باعث افتخارش شوم.
نوید شاهد بوشهر:به نظر شما پدرتون در طول زندگیشان چه خصوصیت مشابهی با شهدا داشتند که شهادت نصیبشان شد؟
گزبلندی:خصوصیاتی مثل کار برای خدا و اخلاص در عمل، ولایت مداری و کمک به محرومان و پیروی از دستورات و احکام اسلامی از ویژگیهایی است که همه شهدا و پدر من نیز به آن متخلق بود. یادم میآید بعد از شهادت پدرم افراد بسیاری بودند که برای جبران نیکی و دین و کمک پدر به آنها به منزل ما میآمدند که ما از آن کمکها هیچ خبری نداشتیم مطمئنم لیاقت شهادت را به هر کسی نمیدهند.
نوید شاهد بوشهر:بزرگترین آرزوی شما چیست؟
گزبلندی:می خواهم در بهشت فقط در کنار پدرم باشم.
نوید شاهد بوشهر:به عنوان سوال آخر تصور کنید فرصتی به شما داده شده که در روز دختر پدر را رودرو ببینید؟ چه میگویید؟ و از ایشان چه میخواهید؟
گزبلندی: دو تا خواسته از او دارم و با زبان ساده و تصوری که او را در جلوی خود ببینم میگویم، «باباجون میشه یه بار دیگه اسمم رو صدا بزنی میشه دستمو بگیری و با هم بریم امام رضا زیارت.»
گفتگو از: حدیثه کامیاب