شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۰۲
شهيد«علي پور ابراهيم»از شهدای دفاع مقدس استان بوشهر است. وی در دوران ابتدایي وارد مبارزه با رژيم شاهنشاهی شد و به مطالعه كتاب هاي ممنوعه پرداخت و نوارهاي را كه در آن زمان ممنوع بود،جمع آوري و گوش میداد.

به گزارش نوید شاهد بوشهر؛«شهید علی پور ابراهیم» در سال ۱۳۳۹ در خانواده‌ای مذهبی و متعهد متولد شد. دوران کودکی را تحت نظر پدر و مادر وبرادرانش گذراند. در سن ۷ سالگی به مدرسه رفت دوران ابتدایی را در دبستان شهید محمدی گذراند از کلاس پنجم ابتدایی وارد مبارزه با رژیم شد و به مطالعه کتاب‌های ممنوعه پرداخت و نوارهائی را که در آن زمان ممنوع بودند، جمع آوری و به آن‌ها گوش می‌داد بعد از رفتن به مدرسه راهنمایی و دبیرستان ایشان کاملا وارد مبارزه شد.

شهید جنوبی که مبارزات سیاسی خود را از دوران کودکی آغاز کرد
در سن ۱۵ سالگی در حضور سه تن از روحانیون مبارز و بیدار آن زمان که دو نفر از آنان به نام‌های (حجه الاسلام عبائی و حجه الاسلام توکلی) و نماینده مردم کرمان جناب آقای فهیم به شهرستان دیلم تبعید شده بودند جلسات قرآنی و مخفیانه برگذارمیکرد. با شرکت در این مجالس وا به آیات متعالی قرآن آشنا شد.
شهید «علی پور ابراهیم»در سن کودکی و نوجوانی به تبلیغ دین اسلام که در آن زمان محتوایش را از مردم گرفته بودند می‌پرداخت و این کار را از خانه خود شروع کرد، آن محتوا را بین دانش آموزان مدارس گسترش میداد، اغلب جلسات رادر خانه برگذار می‌کرد، در این مجالس برادران خود را با احکام الهی آشنا می‌نمود و از انقلاب برایشان تعریف می‌کرد. وی از رهبر کبیرانقلاب امام خمینی (ره) که بعضی از دوستانش حتی نام امام را نشنیده و آشنایی نداشتند، صحبت می‌کرد.
شهید امر به معروف و نهی از منکر را از خانه خود در خانواده شروع کردو با اطراف خویش ادامه داد. او با قامتی بلند و استوار و با شجاعتی تمام جلوی منکر را می‌گرفت و معروف را در جامعه رواج می‌داد، همچون شیر بر ظالم می‌تاخت و از مظلوم دفاع می‌نمود و از همان کودکی زیز بار کوچکترین حرف ناحقی نمی‌رفت و به راستی این طور زیستن را از امام پیشوایش آموخته بود او همچون آئینه‌ای صاف عیب‌های همه را در رو برایش می‌گفت.
فعالیت سیاسی شهید در مدرسه در دوران شاهنشانی آنچان گسترش داده بود که ماموران رژیم شاهنشاهی به تعقیب او می‌پرداختند. شهید پور ابراهیم با آن سن کم فعالیت‌های چشمگیری سیاسی داشت از جمله پاره کردن عکس شاه که ایشان را تهدید به زندان و شکنجه میکردند.
با شروع اولین جرقه انقلاب ایشان مبارزه را با شور وشوق تمام ادامه و بر اثر فشار‌های عمال رژیم نتوانست در دیلم تحصیل را ادامه دهد لذا به بهبهان رفت. هنوز مدتی از رفتن ایشان به بهبهان نگذشته بود که دبیرستان بهبهان تعطیل شد. شهید علی بعد از بهبهان به اهواز رفت و با یک سری اطلاعیه امام و تصاویر ایشان به دیلم بازگذشت او با آن شور انقلابی که داشت مبارزه را در کوچه و بازار شروع کردتا آنجایی که عکس‌های رهبر کبیر انقلاب را در بازار توزیع میکرد بر اثر این سری مبارزات بود که رژیم در صدد دستگیری ایشان بر آمد تا آنجا که یک روز ماموران رژیم در حضور خود ایشان سراغ او را از مغازه گرفتند و او با زیرکی تمام از دست ایشان فرار و به اهواز رفت. ولی در اهواز هم دست از مبارزات خود بر نداشت و در آنجا اعلامیه‌های امام خمینی (ره) را دست اشخاص متفاوت به دیلم می‌فرستاد و سفارش می‌کرد که حتما آن‌ها را بین مردم پخش کنند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کمیته‌ای تشکیل شد که وی یکی از اعضای فعال کمیته انقلاب اسلامی محله خود بود و مدت زیادی در کمیته به فعالیت پرداخت. شهید علی پور ابراهیم مخالف خط‌های انحرافی چپ و راست بود و همیشه درصدد هدایت افراد چپی و راستی بود. وی در جهت سازندگی کشور را فراموش نمی‌کرد و در بهبهان روز‌های تعطیلی در جها سازندگی کار می‌کرد و بهترین کار را عهده دار شد.
شهید بعد از تعطیلی مدارس در بهبهان به دیلم آمد و، چون یکی از نیرو‌های ذخیره سپاه بود باسپاه پاسداران شروع به همکاری کرد، در سخترین مآموریت‌های سپاه شرکت میکرد.
بعداز این مجدد مدارس باز شد ایشان به بهبهان رفت و در این موقع بود که اختلاف بین بنی صدر و افراد پیرو خط امام شروع شد ایشان در طرفداری از خط امام و شهید بهشتی و یاران صدیق امام می‌کرد بعد از مدتی وی موفق به اخذ دیپلم در رشته اقتصاد شد و بعد از اتمام تحصیل به دیلم آمد، چون آموزش و پرورش احتیاج به آموزگار داشت به آموزش و پرورش رفت و چند روزی به کلاس درس  جهت تدریس مشغول شد.

شهید جنوبی که مبارزات سیاسی خود را از دوران کودکی آغاز کرد
شهید اولین گروهی از شهرستان خود بود که به جبهه اعزام شد و به مدت ۵۵ روز در جبهه حضور داشت. شهید وقتی به نماز می‌پرداخت خاضع و خاشع در برابر یگانه معبودش سر را خم و با آن صدای دلنشین کلمات پر معنای نماز زیر لب زمزمه می‌نمود و انسان را سخت متوجه خویش می‌کرد و آری شهید علی روز‌ها سر سختانه با مزدوران صدامی در ستیز بود و شب‌ها را با به جا آوردن به نماز شب در برابر خدای خود می‌ایستاد و الهی العفو با صدای گریه اش در هم می‌آمیخت و هیچ گاه راضی به قطع شدن نمازش نبود.
دوستان شهید نقل می‌کنند که از همان روز‌های اول در جبهه انتظار شهادتش را می‌کشیدیم، چون که واقعا او خالص شده بو و در آن صورت نورانی اش همیشه لبخند برلب داشت.
بعد از این که از جبهه برگشت به خانواده اش گفت به من نگویید تمام شد، من دوباره هم به جبهه میروم. قبل از عملیات بیت المقدس دوباره به جبهه رفت و در جبهه کوت شیخ خرمشهر مشغول جنگ با متجاوزان بعثی شد.
در آخرین اعزام شهید به جبهه، شاهد شهادت دوست صمیمی اش شهید معلم «غلام عباس دریائی» یار همیشگی اش که از ابتدای انقلاب باهم بودند، شده بود. بعد از آن چهره‌ای غمگین داشت و دائم با خدای خود راز و نیاز میکرد تا این که در نیمه شب ۱۶ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ ساعت دو بعداز نیمه شب بر اثر اصابت نارنجک به پیکرش به شهادت رسید.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده