«کتاب میخک» روایتی عاشقانه از یک کشاورز
به گزارشنوید شاهدبوشهر؛ کتاب«میخک» بهقلم اعظم نجفی«دختر شهید محمد نجفی»،خاطرات زندگی پدرشهیدش را از زبان مادرش بازگو کرده و درسهای گرانمایهای را به مخاطبان حوزهی ادبیات دفاعمقدس تقدیم میکند.
شهید«محمد نجفی»از شهدای دفاع مقدس بوشهر در سال ۱۳۳۰ متولد شد. وی یکم مرداد ۱۳۶۲ در عملیات والفجر۲ و در مناطق عملیاتی حاج عمران پیرانشهر به شهادت رسید.
«اعظم نجفی» فرزند شهید «محمد نجفی» مسئول دبیرخانه عفاف و حجاب ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان بوشهر درخصوص کتاب میخک گفت: این کتاب روایتی است متفاوت از زندگی شهید محمد نجفی به روایت همسر شهید، خاطراتی که مادرم در کودکی از پدر برایم تعریف می کردند را همیشه دوست داشتم به رشته تحریر دربیاورم.
وی در ادامه گفت: بالاخره با توکل بر خدا و توسل به شهید توانستم خاطراتی که با گوشت و پوست و خونم عجین شده رو بنویسم و به یمن خوابی که پدرم در نوزدهم رمضان ۱۳۶۲ دیده بود من هم در نوزدهم ماه رمضان شروع کردم به نوشتن کتاب میخک. علاوه بر خاطرات مادرم، چهار نفر از رزمندگانی که هم سنگر پدرم بودند را هم به سختی پیدا کردم و طی مصاحبه با این بزرگواران، خاطراتی که از پدرم داشتند را مکتوب کردم. نگارش این کتاب در تاریخ یکم مرداد ماه که تاریخ شهادت پدرم هست به پایان رسید.
در قسمتی از کتاب میخک آمده است:
به سمتم آمد. شانه هایم را گرفت. گرمی دستانش لرزه را از بدنم برداشت و آرام شدم. در چشمانم زل زد تا دلم را قرص کند و بدانم در همه جا دلش با من است. محمد دوباره تکرار کرد و گفت: «کیمیا جان!راضی باش.»حرفی نزدم. این بار شانه هایم را محکم تر گرفت و تکان داد.آرام آرام از روی بازو هایم دستهایش را سر داد تا رسیدبه دستهاییم. روبه رویم ایستاده بود.دستهایم توی دستهایش بود. از گرمای دستانش همه عشق و محبتش را در چشمانش دیدم و نتوانستم به چشمانش نگاه کنم. سرم را پایین انداختم. محمد زانو زد و جلوی پایم نشست و ...
انتهای پیام/