روحانيت موتور حرکت انقلاب است
به گزارش نوید شاهد بوشهر، شهید «قنبر قنبری» سوم شهریور ۱۳۴۲در روستای بیدخون شهرستان عسلویه از توابع استان بوشهر به دنیا آمد.
وی با شروع جنگ تحمیلی در تاریخ ۱۸ مهرماه ۱۳۶۳ پس از مدتی کوتاه از ازدواجش در عملیات کربلای ۴ در جزیره مینو در تاریخ ۴ دی ماه ۱۳۶۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش چهل روز بعد از شهادت به روستای بیدخون بازگشت و در گلزار شهدا آن شهر آرام گرفت.
متن کامل وصیت نامه شهید «قنبر قنبری»
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله
ضمن شهادت به وحدانیت خدای یکتا و شهادت به محمد (صل الله علیه وآله) فرستاده رسول خدا وصیتنامه خود را شروع میکنم.
حرکت کردن و آمدن من به جبهه تنها و تنها به خاطر این است که اسلام در خطر است و برای نگهداری ازآن حرکت خود را لازم دانستم و چون رضای خود را در این میدیدم حرکت کردم، آن رضای که روزی حسین (ع) آن را درک کرد و ندا سر داد و حرکت کرد و امروز رهبر ما امام خمینی آن را فهمیده و ندا سر داده الهی رضا برضائک و تسلیما لامرک، یکی از مسائل مهم کنونی خط اصیل اسلام است که در روحانیت اصیل مجسم شده است. روحانیت موتور حرکت انقلاب میباشد. در هر انقلابی اگر روحانیت پیشرو باشد و خط انقلاب از روحانیت باشد این حرکت الهی است و هیچ موقع شکست نمیخورد.
ولی اگر غیر از این باشد مسلما و بطور حتم این حرکت به بن بست و در نتیجه به سازش کشیده میشود و بحمد الله انقلاب ما به علت اصیل بودن خط فکریش و داشتن سیاست عدم شرق گرایی و غرب گرایی که در نتیجه همان خط است تا به امروز پیش رفته و هیچ جریانی نمیتواند جلوی آن را بگیرد و تا کنون جنگ میرود تا کاخهای ظلم و زور بعثیها را ویران کند، عوامل مزدور و سر سپرده استکبار میخواهند شما را به پای میز مذاکره بکشانند و با صلح تحمیلی به مقاصد شوم خود برسند.
به گفته امامان، صدام رفتنی است و ما باید این جنگ را ادامه بدهیم تا صدام و حزب بعث عراق به زباله دان تاریخ افکنده شود، هر چه بیشتر از این نبرد حمایت کنید، آنهایی که میتوانند در جبههها شرکت داشته باشند و قدرت جنگیدن دارند در جنگ شرکت کنند و مردانه بجنگند و مایه افخاری برای اسلام و ایران باشند و آنهایی که نمیتوانند بجنگند باید با مال وزبان خود از این جنگ حمایت کنند که انشاالله پیروزی نزدیک است و تا رسیدن به قله پیروزی راهی نمانده است.
از تمامی دوستان و آشنایان میخواهم که همیشه بدنبال امام حرکت کنند و به همین فعالیتهای نسبی اکتفا نکنند و همیشه برای خدا کار و فعالیت نمایند، مخصوصا در مساجد محل که براستی مسجد سنگر است، بایستی آن را حفظ کرد. این همه مسجد را از خود بیگانه ندانید، اگر مسجد نداشته باشید یعنی محل تجمع و اتحاد را از شما گرفته اند.
مسجد محل نبرد و جنگ و محل نشر اسلام است. پیام من به همه برادران و خواهران، شما را به خدا قسم قدر و ارزش یکدیگر را بدانید و از غیبت و حسد و کبر و دروغ و حب دنیا، خلاصه رذائل اخلاقی پرهیز کنید. وقتی از اینها دوری جستید، اینقدر قوی میشوید که احساس میکنید خدا را میبینید.
اینقدر به همدیگر تهمت و حرفهای ناروا نزنید. بخاطر منافع مادی دنیوی از همدیگر ناراحت نشوید، این دنیا برای شما باقی نخواهد ماند. صله رحم نمائید و احسان و نیکی در مقابل همدیگر داشته باشید و از اقوام و خویشانم میخواهم که دراین راه قدم پیش نهند.ای برادر و خواهر معلم به این نسل که مثل شمع میسوزند و به دیگران نور میرسانند، به این نسل که مقام والای پیامبری دارند،به شهدا قسم، مسئولیت بس خطیر خود را به نحو احسن انجام دهید که اگر شما انجام دهید،جامعه ما پاک میشود و دیگر مردم از خود بیخود نمیشوند و یک مسلمان واقعی میشوند،آن وقت است که همه مشکلات و سختیها درست میشود.
برادر و خواهر اگر پاک و تزکیه نشوید نمیتوانید دانش آموزان را تزکیه کنید. مسلما وقتی شما تزکیه شده باشید خیلی روی دانش آموز اثر میگذارد؛ و از دانش آموزان، این امیدان انقلاب، انتظار میرود که مدرسه را سنگر اسلام و انقلاب سازند و درسهایشان را با جدیت بخوانند، انشاالله در آینده نزدیک از هر لحاظ غنی باشیم و نگذارند منافقین و دیگر گروهکهای وابسته در انجمنهای اسلامی نفوذ کنند، آنها را اگر قابل هدایت هستند، راهنمایی و ارشاد و اگر نه آنها را از خود دور نمائید.
پدر جان و مادر جان حلالم کنید و افتخار کنید که فرزندی در این راه داده اید، البته هدف نهائی پیروزی اسلام است، چه بکشیم و چه کشته شویم. اگر زنده ماندم که خوشحالی دیگری است و آن چشیدن مزه شیرینی پیروزی اسلام است و اگر کشته شدم مزه شیرینی شهادت را چشیدهام به هر حال پیروزی با اسلام است و حسین (ع) آن را ثابت کرده و خداوند وعده آن را در قرآن داده است و اگر جسدم به دستتان رسید آن را در بیدخون در جوار شهیدان دفن کنیدف در درست کردن قبرم هیچ نهادی و یا کسی را زحمت ندهید، بگذارید قبرم ساده باشد.
از خواهرانم میخواهم که در مرگم گریه و زاری نکنند، صبر داشته باشید و به یاد زینب(س) و آن بلاهایی که بر سر او آمده است یاد کنید. وظیفه شما هم رساندن پیام ما میباشد.
از دنیا چیزی ندارم، تعدادی کتاب در خانه میباشد،اگر برادرانم و خواهرانم خواستند استفاده کنند و اگر نه به بسیج و یا کتابخانه محل تحویل دهید تا اهل مطالعه از آن استفاده کنند.
۱۵ روز روزه قضای واجب دارم برایم بجا آورید. در پایان وصیتی دیگر ندارم. موفقیت شما را در راه اسلام از خداوند بزرگ خواستارم. بار دیگر سفارش میکنم امام و روحانیت مسجد و اتحاد را از خود دور نکنید. دعا به جان امام فراموش نکنید: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
بنده حقیرخدا
قنبر قنبری
۱۳۶۴/۵/۰۹