خاطره از زبان همسر شهید

خاطره از زبان همسر شهید

خاطره "عروس جنگ" از داماد 18 ساله

نوید شاهد - هاجر رونما همسر شهید اسدالله رونما در بیان خاطره ای از آغاز زندگی مشترک و مراسم ازدواج با شهید اسدالله رونما اینطور می گوید: زمان زیادی از عقدمان نگذشته بود که بساط عروسی را برپا کردند سه شب و سه روز جشن عروسی بود. مراسم عروسی تمام شده بود هنوز چند ماهی از سربازی اسد داماد 18 ساله باقی مانده بود. سربازی اش که تمام شد خوشحال بودم که برای همیشه پیش من می ماند...

حلقه ازدواج؛ هدیه ای برای کمک به جبهه

نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت شهید "محمدرضا جعفری"، خاطراتی به نقل از همسر ایشان را برای علاقمندان منتشر می کند.
مروری بر خاطرات سردار شهید نوروز ایمانی نسب در سالگرد شهادتش

اگر ما کوتاهی نمی کردیم امام جام زهر را نمی نوشید

با یک دنیا حسرت سخن خودرا اینچنین بیان داشت: ما در جبهه ها و مبارزاتمان کوتاهی کردیم، لذا امام مجبور شد جام زهر را بنوشد. اگر ما همه مردم و رزمندگان و .... یکدست و مجدانه تلاش می کردیم و با دشمن قوی تر برخورد می کردیم امام جام زهر را نمی نوشید
خاطراتی از شهید ابوالفضل حیدری

گویی از عروجش باخبر بود (2)

به همديگر گفتند كه نياز به فال نيست ابوالفضل نوراني شده و فردا از جمع ما عروج خواهد كرد در همان شب بعد از پايان جمع دوستانه به او گفتيم بيا تا وصيت نامه را بنويسيم فردا شايد ديگر اين مهماني كوچك را ترك بگوئيم و به مهماني بزرگ نائل شويم و او با لبخندي مليح گويي كه از عروجش خبر داشت پاسخ مرا داد
خاطراتی از شهید ابوالفضل حیدری

ماه عسل (1)

فردا صبح براي زيارت به حرم امام رضا رفتيم و زيارت كرده نماز ظهر را خوانديم و به منزل عمو برگشتيم بعد از 2 روز با هم به دامغان برگشتيم كه اين خاطره به عنوان ماه عسل براي من و شهيد به حساب آمد و هميشه از آن سفر به خوشي ياد مي كرد.
به مناسبت روز حجاب و عفاف

پوستر/ پیام شهدا به شما حجاب است

برای تو که بچه بغل می‌گیری و روسری و چادر سرت می‌کنی بهتر از روسری‌ست. دوست دارم یکی از همین‌ها بخری سرت کنی راحت‌تر باش.»

شهيد عبدالله رستم نژاد از زبان همسر شهيد

زمستان سال 1362 به عضویت سازمان پیشمرگان مسلمان کرد درآمد و به شهر بانه نقل مکان کردیم در داخل شهر امنیت زیادی نداشتیم و همواره مورد تهدید ضد انقلاب قرار می‌گرفتیم، ...

خاطره ای از زبان همسر شهید هدایت صحرایی؛ پیشگویی شهادت در والفجر3

وی یک ماه قبل از شهادت خود گفت خواب دیدم که ریش صورتم به خون آغشته خواهد شد که در عملیات والفجر سه دقیقا گلوله به صورت وی اصابت می کند و تمام صورت و ریش وی آغشته به خون شد، همان چیزی که خود قبل از شهادت گفته بود که این نشان از اخلاص پاک وی بوده است.
طراحی و تولید: ایران سامانه