همسر شهید "غلامحسین قربانیان" در خاطرات خود چنین می گوید:«نمازش را که می دیدم، به او می گفتم: تو شهید می شی.می خندید و می گفت:بادمجان بم آفت نداره. چنان غرق نماز و راز و نیاز می شد که مطمئن شدم او شهید می شود.»
کد خبر: ۴۷۰۹۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
آخرین بار قبل از مرگ مادرم که اینجا آمدم بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خود فکر می کردم حتما رفتنی ام که خدا توفیق داد و این حاجتم براورده شد.
کد خبر: ۴۷۰۷۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۴
در بخشی از خاطرات شهید "حسین یغماییان" می خوانیم:« آن روز وارد چادر شدم. جعبه ای شیرینی به طرفم گرفت. در حالی که یکی از آنها رو برمی داشتم، سرم رو بالا آوردم و گفتم: بابت چیه؟...» نوید شاهد سمنان به مناسبت سالگرد ولادت خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۷۰۶۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
خواهر شهید "منوچهر نوروزی" نقل می کند:« برادرم همیشه می گفت: برای کسی کار می کنم که به انسان ارزش بده. آدم نباید تنها برای پول کار کنه! اگر کسی پیدا می شد که اهل دیانت و تقوی نبود، هر چند بیشتر از دیگران مزد می داد حاضر نبود برایش کار کند.»در ادامه، شما را به خواندن خاطراتی از این شهید عزیز، دعوت می کنیم.
کد خبر: ۴۷۰۶۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
خاطراتی پیرامون شهید «محمدتقی ابوسعیدی»:
محمد تقی می بایست چند جلد ازکتابهای دکتر شریعتی ، شهید مطهری وآیت الله مکارم شیرازی را بخواند وچند روز بعد، احادیث وآیات قرآن را که در آنها بود، حفظ کند وبه پدر درس پس بدهد.
کد خبر: ۴۷۰۵۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
« گفتم:مادر جان! پس نذر من چی میشه؟ نمی خوای بری مشهد؟ گفت: الان جبهه واجب تره! حالا نذر رو بعداَ ادا می کنم، اگه خدا بخواد.»، آنچه خواندید، بخشی از خاطرات مادر شهید "حسین سنگسری" است. در ادامه، شما را به خواندن خاطراتی از این شهید عزیز، دعوت می کنیم.
کد خبر: ۴۷۰۵۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۲
همرزم شهید «جعفر کریم زاده» میگوید: « جعفر پهلوانی است که سالیان دراز با ذکر یا علی و حمایت از مظلومان و گرفتن دست افتادگان علیه باطل مبارزه کرد.» نوید شاهد اصفهان به مناسبت سالگرد شهادت این شهید والامقام به معرفی خاطراتی از این شهید عزیز پرداخته است.
کد خبر: ۴۷۰۵۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
در فروردین ماه ۱۳۵۹ که شهر بانه در محاصره کامل عوامل ضد انقلاب بود و راههای ارتباطی با شهر سقز و سردشت از شرق و غرب در کنترل احزاب و گروهکهای مسلح غیر قانونی قرار داشت، به گردان ۱۹۲ تیپ نوهد مأموریت داده شد تا با این گروهها ستیز کنند.
کد خبر: ۴۷۰۴۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
چندتا از بچهها دور هم نشسته بودیم و صحبت میکردیم. روحیه معلمیگری داشت و هر وقت پند و نصیحت میکرد میگفت: اگه سر به زیر باشین سه تا حسن داره ...» آنچه خواندید بخشی از خاطرات معلم شهید «حسین درخشانی» است. نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت این شهید بزرگوار، شما را به خواندن چند خاطره از ایشان دعوت میکند.
کد خبر: ۴۷۰۲۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۸
خاطراتی پیرامون شهید «علياكبر محمدحسيني»؛
برادرم اکبر! شجاع باش . دلير باش . در جبههها منتقم خون شهيدان باش . ياور امام باش . به امام حسين (ع) تاسي کن . اکبر جان ! من دوست دارم تو را مانند امام حسين (ع) غرقه به خون ببينم.
کد خبر: ۴۷۰۱۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۶
همسر شهید «حسین یحییزاده» نقل میکند: «با شنیدن زنگ، چادرم را سرم کردم تا در را باز کنم. وسط حیاط بودم که در باز شد و حسین وارد شد. با تعجب نگاهش کردم. هنوز حرفی نزده بودم که گفت: زود باش، باید بریم جایی. ...» نوید شاهد سمنان، در سالگرد شهادت، شما را به خواندن خاطراتی از این شهید گرانقدر دعوت میکند.
کد خبر: ۴۷۰۱۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۶
شهید «اکبر تقییار رنانی» بيست و پنجم دی ماه سال 1341، در شهر رهنان از توابع شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. بهعنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور يافت و سرانجام بيست و چهارم آذر 62، در دیواندره بر اثر اصابت ترکش به پا و سر شهيد شد. نوید شاهد اصفهان تصاویری از دفتر خاطرات این شهید عزیز را به نمایش گذاشته است که در ادامه مشاهده میکنید.
کد خبر: ۴۷۰۱۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۴
خاطراتی پیرامون شهید «علی ژاله»؛
شهید «علی ژاله» هميشه تأكيد ميكرد: «مواظب حجابت باش. آن را يك ارزش بدان. حجاب براي زن متانت ميآورد.شخصيت زن در گرو حجاب است. پس كاملاً مواظب باش.»
کد خبر: ۴۶۹۸۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۲
روایتی از ترور رایزن فرهنگی ایران در پاکستان
شهید گنجی در روزهایی که در تدارک برگشت به کشور بود توسط نویسندگان، شاعران و خبرنگاران به مراسمی برای تودیعش دعوت شد که وداعش با این جهان را رقم زد.
کد خبر: ۴۶۹۸۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۱
تب بچه ام جگرم را می سوزاند. یک روز با گریه به همسرم گفتم:«مرد! همین طور می خوای دست روی دست بگذاری و پرپر شدن بچه رو تماشا کنی؟ ببریمش یک جای دیگه...چه می دونم...» آن بار پیش دکتر دیگری بردیمش. او آب پاکی را روی دست ما ریخت و گفت:«آقای عموزاده! بچه ات دیگه خوب بشو نیست. بی خودی خودتو علاف نکن!». آنچه خواندید بخشی از خاطرات مادر شهید "داور عموزاده" است. نوید شاهد سمنان شما را به خواندن این خاطره دعوت می کند.
کد خبر: ۴۶۹۷۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۲
خاطراتی پیرامون شهید «غلامحسین خزاعی»؛
غلامحسین در حالي كه به شدت مي گريست، گفت: « اين آخرين دعاي سماتي است كه ميخوانيم. ديگر زنده نميمانيم. ديگر شهيد مي شويم. بيائيد با اين دعا جواز شهادت را بگيريم.» خيلي بي تابي كرد و عاقبت مجوز شهادت را گرفت.
کد خبر: ۴۶۹۷۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۸
«موقع شهادت پدر سن کمی داشتم.احساس می کردم دیگر آن انتظارهای شیرین برای آمدنش تکرار نخواهد شد. دیگر موقع امتحانات کسی نیست که دلسوزانه پاسخ سوالاتم را بدهد و دیگر گوش هایم شنوای نصایحش نخواهد بود... » آنچه خواندید بخشی از خاطرات فرزند شهید "غلامحسین طاهری" است. نوید شاهد سمنان همزمان با سالگرد شهادت خاطراتی از این شهید بزرگوار را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۶۹۷۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۳۰
برادر شهید "عفیفه " در خصوص حسین می گوید: او از لحاظ اخلاقی تفاوت خاصی با اعضاء دیگر خانواده داشت. بسیار شوخ طبع بود و با چهره جذاب و زبان شیرینی که داشت همه را جذب خود می کرد.حافظ قرآن بود و استعداد خوبی در حفظ قرآن داشت . او شهیدی قرآنی بود که الهی زندگی کرد و عاشقانه شهید شد.
کد خبر: ۴۶۹۶۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۷
بابا گفت:«آخه پسرم! درسته هیکلت درشته و قدت بلنده، اما سنت چی؟ سنت برای رفتن به جبهه قانونیه؟» رضا گفت:«باباجون! مگه دشمن با کوچیک و بزرگ ما کار داره؟ او با همه ی ما می جنگه و ما هم با همه ی داشته هامون باید باهاش بجنگیم...» نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطراتی از شهید "رضا سرهنگی" دعوت می کند.
کد خبر: ۴۶۹۶۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۶
مادر شهید "حبیب الله سیاح " می گوید : چون حبيب نتوانسته بود به جبهه برود هميشه حسرت مي خورد و ناراحت بود که چرا نتوانسته به جبهه برود او می گفت مادر من باید به جامعه خدمت کنم و تا من هستم از هیچ چیزی نترس .
کد خبر: ۴۶۹۶۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۶