شهید رحمت‌اله برزگر

شهید رحمت‌اله برزگر
خاطره خودنوشت شهيد رحمت‌اله برزگر «8»

آخرین روزهای سال 1358

شهيد «رحمت‌اله برزگر» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «چيزی به عيد نمانده است و ما بی خبر از همه چيز، نمی‌دانم در اين سلول در اين هوای سرد و بارانی که جای نشستن نداريم و نفت هم نيست چگونه مراسم را يعنی مراسم عيد را برگزار نمائيم...» متن کامل خاطره هشتم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد رحمت‌اله برزگر «7»

صدای خمپاره و آماده باش نیروها

شهيد «رحمت‌اله برزگر» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «هنوز هليکوپتر پرواز نکرده بود که چند دقيقه بعد صدای خمپاره شنيده شد که دشمن بعث به مقر ما پرتاب شد فوری همه آماده باش شدند با تمام تجهيزات...» متن کامل خاطره هفتم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد رحمت‌اله برزگر «6»

خرید عطر و گل

شهيد «رحمت‌اله برزگر» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «ی اين شهر يک خيابان بيشتر نداشت و چند مغازه انگشت شمار در آن دیده می‌شد و ما وارد يک مغازه شديم و تعدادی عطر گل خريدم و برگشتيم به مقرمان...» متن کامل خاطره ششم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد رحمت‌اله برزگر «5»

جوک تاریخی

شهيد «رحمت‌اله برزگر» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «یکی از بچه‌ها که در سلول بود و رفته بود صبحانه بگيرد و در سلول آن را روی زمين ريخته بود و بعد ما که آمديم گفتيم: صبحانه گرفتی؟ گفت بله ولی مربا ريخت روی زمين، گفتيم از دوباره گرفتی؟ گفت نه جمعش کردم! که يک جوک تاريخی گفت که نظريش پيدا نمی‌شد...» متن کامل خاطره پنجم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد رحمت‌اله برزگر «4»

ساخت سنگر سلولی

شهيد «رحمت‌اله برزگر» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «صبح با دو نفر از بچه ها شروع کرديم سنگر خود را درست کرديم که مثل يک سلول بود و باز شب نگهبانی داديم و...» متن کامل خاطره چهارم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد رحمت‌اله برزگر «3»

نگهبانی در برف

شهيد «رحمت‌اله برزگر» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «برف همه جا را پوشانده بود هوا خيلی سرد بود، من به اتفاق يکی از بچه‌ها وارد سنگر بچه‌های ديگر شديم و...» متن کامل خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد رحمت‌اله برزگر «1»

سرمای طاقت فرسای اندیشمک

شهيد «رحمت‌اله برزگر» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «ناهار را در انديمشک خورديم و بعد حرکت کرديم؛ هوا خيلی سرد شده بود، ساعت 8 شب بود که با بچه ها آواز می‌خوانديم و پاهايمان حسابی يخ کرده بود، چيزی نمانده بود که اشک هايمان سرازير شود که...» متن کامل خاطره اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
آلبوم «4»

تصاویر شهيد «رحمت‌اله برزگر» در جبهه جنگ

شهيد «رحمت‌اله برزگر» مرداد سال 1338 به دنیا آمد و مهرماه 1359 به شهادت رسيد. آلبوم چهارم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد ببینید.
آلبوم «3»

عکسهای ورزشی شهيد «رحمت‌اله برزگر»

شهيد «رحمت‌اله برزگر» مرداد سال 1338 به دنیا آمد و مهرماه 1359 به شهادت رسيد. آلبوم سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد ببینید.
آلبوم «2»

عکسهای یادگاری شهيد «رحمت‌اله برزگر»

شهيد «رحمت‌اله برزگر» مرداد سال 1338 به دنیا آمد و مهرماه 1359 به شهادت رسيد. آلبوم دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد ببینید.
آلبوم «1»

شهيد «رحمت‌اله برزگر» در قاب تصاویر

شهيد «رحمت‌اله برزگر» مرداد سال 1338 به دنیا آمد و مهرماه 1359 به شهادت رسيد. آلبوم اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد ببینید.
وصیت شهيد رحمت‌اله برزگر «2»

اين انقلاب، انقلاب مستضعفان جهان است

شهيد «رحمت‌اله برزگر» در گوشه‌ای از وصیت خود می‌نویسد: «اميد است که در راه پيشبرد اهداف اسلامی انقلاب ايران کوشا بوده و در راه تحقق بخشيدن به آرمان‌های الهی آن تلاش و فداکاری نمائيد و اين انقلاب، انقلاب مستضعفان جهان است و باری سنگين است بر دوش...» متن کامل وصیت دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
وصیت شهيد رحمت‌اله برزگر «1»

بايد پديده‌های جهان را ارزيابی کرد تا به هدف اصلی رسيد

شهيد «رحمت‌اله برزگر» در گوشه‌ای از وصیت خود می‌نویسد: «انسان مسئوليتی بزرگ به دوش دارد و هميشه از خود سئوال می‌کند که وجود آدمی در دنيا چيست؟ از آفريدن انسان منظور چيست؟ هدف چيست؟ چرا خدا ما را آفريد؟ در جواب تمامی اينها بايد ...» متن کامل وصیت اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

از مقام آوری در فوتبال تا غرورآفرینی در جبهه

شهيد «رحمت‌اله برزگر» در مرودشت به دنیا آمد. «دوران تحصیلی را تا مقطع دیپلم پشت سرگذاشت. او فوتبالیست بود که...» متن کامل زندگی این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
طراحی و تولید: ایران سامانه