نوید شاهد - محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: کمی جلوتر که رفتیم عراقی ها ما را دیدند و تیراندازی کردند. بی توجّه به تیراندازی ها به راه خود ادامه دادیم. هر چه جلوتر می رفتیم، شدت تیراندازی ها زیادتر میشد. گلوله های توپ و خمپاره به سمتمان می آمد. یکی از گلوله ها به نزدیکی ما خورد. موج انفجار تانک را تکان داد. حسین طایفه گفت: عرفان! بسّه ... تیراندازی نکن.