اينك اين دل هزاران مادر است كه مسافر چشمهاي ابري، انتظار فرزندانشان را ميخوانند و سر بر شانهي دعا، اشكهايشان را به مژگان سجاده، گره ميزنند و دل را به حضور آنان ميسپارند و با طلوع هر آيينه، آنها را ميخوانند. ...
بارها برايم گفتهاند كه چگونه جنگيدهاي، زمين را از وجود غاصبان پاك كردهاي و چگونه به لالههاي وحشي طراوت بخشيدهاي، آري گفتهاند كه روزي دشمن نابكار تو را با تير كين هدف گرفت....
پدر عزيزم! ميداني از كي به مأموريت رفتهاي؟ از وقتي كه پنج ماهه بودم، الان هم كه دوازده سال دارم هنوز به مرخصي نيامدهاي، الا دو سال قبل كه فقط چند تكه از استخوانت را فرستادي كه تسليبخش ما باشد....
ياران! همسنگران! مسئولان! جبهه رفتهها! جبهه نرفتهها! و... خدا را، خدا را از ياد نبريم و شهيدان را هم كه براي رضاي خدا و استحكام پايههاي حكومت اسلامي جان باختند فراموش نكنيم.