اسرا - صفحه 2

اسرا

تجلیل از آزادگان سیستان و بلوچستان

در آستانه فرا رسیدن 26 مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی 517 نفر از آزادگان سیستان و بلوچستان مورد تقدیر قرار می گیرند.

راه من همان راه هابیل است...

شهید «علی ‌رضی‌آبادی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «اى مردم من از روى آگاهى كامل عازم به جبهه شدم چونكه اين راه را شناختم كه اين راه همين راهى است كه هابيل در اول زيست انسان در زمين دنبال اين راه رفت و بعد پيامبران و ائمه اطهار و مجتهدين و خلاصه رسيد به ما و ما اين راه را ادامه مى دهيم و از خداوند متعال بهشت نمى خواهم كه جانم را به او هديه مى كنم و فقط از او پيروزى اسلام در كل جهان را مى خواهم و جانم را مى دهم به اميد پيروزى ايران و فتح كربلا و نجف.»
نویسنده: علیرضا رعیت حسن آبادی

یک های عاشق 2 نمی شود/ خاطرات آزادگان دامغان

با خودش گفت: به این میگن خوش شانسی حالا خودم رو میزنم به مریضی، بعد با این آمبولانس تا اردوگاه با خیال راحت می رم. لااقل امروز را از شر اون اتوبوس قراضه راحت باشم.آره! خندید. باید هم می خندید. مثل تشنه ای بود که در بیابان جرعه ای آب بیابد. در همین افکار بود که سرباز عراقی دسته ای اسیر را با فحش و کتک به سمت ماشان آورد. یکی یکی سوارشان کرد. باتعجب از حمید که از بچه های آسایشگاه خودشان بود پرسید: مگه یک آمبولانس چقدر جا داره که یارو داره زرت زرت جا میکنه؟ حمید نتوانست جلوی خنده اش را بگیرد. خنده اش که تمام شد گفت: چی؟ آمبولانس؟زکی... رودست خوردی پسر! این ماشینی که الان توش نشستیم آمبولانس نیست؛ ماشین شکنجه ست.
گفتگوی اختصاصی/

روایت یک آزاده و جانباز شیمیایی از مرحله سوم عملیات کربلای 5 و آغاز چهارسال اسارت

آزادگان، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شکنجه‌های مزدوران بعث، هراسی به خود راه ندادند. یک آزاده و جانباز شیمیایی دفاع مقدس از چگونگی آغاز اسارت تعریف می‌کند.
گفت‌وگو با آزاده حجت‌الاسلام علی علیدوست درباره فعالیت‌های مرحومه بهجت‌افراز، «ام‌الاسرای» آزادگان

بانو افراز عمرش را وقف آزادگان کرد

خانم افراز به رئیس سازمان تبلیغات نامه می‌نویسند و می‌گویند چرا در مساجد و نمازجمعه‌ها نامی از اسرا برده نمی‌شود. همین نامه باعث می‌شود تا امامان جمعه و امامان جماعت در دعا‌ها و صحبت‌هایشان از اسرا یاد کنند.
سبک زندگی در اسارت

روزهایی که به خیر گذشت

اگر مبالغه نباشد، سخت ترین مصائب را اسرا ی جنگ در زندان های مخوف رژیم بعث پشت سرگذاشتند. مردان مردی که هر روز شکنجه می شدند تا به آرمان های خود، پشت پا بزنند، اما کمتر اسیری پیدا شد که تن به ذلت دهد و دشمن را شاد کند

ماجرای تلخ سوزاندن پای آن سه اسیر

نزدیک غروب بود که صدای ناله و فریاد برادران به گوش رسید. با خبر شدیم که به دستور فرمانده اردوگاه رو پای سه نفر از اسرا گازوئیل ریخته و سپس کبریت کشیده اند.

ناگفته هایی از جنایایت و شکنجه بعثی ها در زندان موصل به روایت آزاده کرمانشاهی

از سن 19 تا 29 سالگی به اسارت عراق درآمدم اما چون هدفم مقدس بود هیچگاه در این مدت اسیر بودن را حس نکردم. بعثی ها داربستی داشتند که پاهای ما را به آن بسته و با کابل می زدند آنقدر می زدند که حتی بعضی از بچه ها تا 24 ماه حتی نمی توانستند راه بروند.

بدترین خبر برای اسرا ی ایرانی در اردوگاه رمادیه

شنیدن خبر قبول قطعنامه ۵۹۸ و رحلت امام خمینی(ره) در زندان های بعثی برای اسرا ی ایرانی بسیار سنگین و سخت بود؛ با اعلام خبر ارتحال امام ۴۰ روز عزای عمومی در اردوگاه اعلام شد.

خلبان آزاده ای که 119 ماه مفقودالاثر بود/ پیش بینی پایان اسارت با تفسیر قرآن

سید جمشید اوشال، خلبان جانباز و آزاده ای است که در نخستین روزهای جنگ اسیر می شود و در ماه های آخر اسارت با رجوع به قرآن و تفسیر آیه 19 سوره روم، آزادی اسرا را پیش بینی می کند.

شکنجه‎ روحی اسرا شالوده رژیم بعثی / گفتگو خواندنی با آزاده دوران دفاع مقدس کریم عبدالهی

کریم 17 ساله بود که قصد میکند در برابر تجاوز نیروهای بعثی ایستادگی کند. به جبهه غرب می رود که پس از 4 ماه جنگیدن در عملیات قادر در اشنویه کرمانشاه به اسارت عراقی ها در می آید.
اگر روزي اسرا برگشتند و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانيد و بگوييد “خميني در فکرتان بود.”

پوستر| 26 مرداد ماه سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن ایران اسلامی

کتاب یادآوری روزهای سخت اسارت در «دوره درهای بسته»

امید می‌رود مطالعه این آثار، حقایقی پنهان مانده از جنگ تحمیلی را آشکار کند تا وجه دیگری از این رویداد را نشان بدهد. وجهی که در مقابل روحیه عاشقانه شهدا و حماسه جانبازان، مغفول مانده و آن صبر مقتدرانه آزادگان است.

مادرم تو در قیامت اجری بزرگ خواهی داشت | وصيت نامه شهيد على كريمى

بگوييد ولايت فقيه و روحانيت مبارز را تنها نگذاريد و اگر تنها بگذاريد روحانيت شكست مى خورد و اگر روحانيت شكست بخورد اسلام شكست خورده است...
تصاویر ماندگار

دست به زخم سرم!

اینجا مقر سپاه هفتم عراق است، هر اکیپی از اسرا را که می آوردند، به صورت جداگانه و به صف بر روی زمین می نشاندند تا مقدمات انتقالشان به پشت جبهه را فراهم کنند. اینجا زمینش پر از خونی است که از زخم های رزمندگان اسلام به زمین سرازیر شده بود. دست-هایمان را بستند ما را نشاندند، خبرنگاران خارجی را هم خبر کرده بودند تا از همه عکس و فیلم بگیرند و بعدا بگویند که آهای جهانیان ببینید که ما شق القمر کرده ایم!...

«رمادی ۹»؛ خاطراتی از آزاده اسماعیل قیومی

کتاب «رمادی ۹» خاطراتی از آزاده سرافراز «اسماعیل قیومی» به قلم یارمحمد عرب‌عامری است.
باز هواي وطنم، وطنم آرزوست!

خاطرات آزادة جانباز محمود شريعت(نقي پورعلمداري) در «پوکه های طلایی»

شيشه‌هاي اتوبوس را شكستيم و به سروان حمله كرديم. زير مشت و لگد تا جايي كه مي‌خورد كتكش زديم. راننده كه فرمان را برگردانده بود، از ترس تسليم شد.
خاطراتی از آزاده عزت الله دانشفر از روز های اسارت در عراق

یک ها عاشق دو نمی شوند!

تونل وحشته دیگه! دو طرف عراقیها می‌ایستن تا می‌خوری می‌زننت...
خاطرات خود نوشت آزاده و جانباز حیدر قلی جعفری

خاطرات آزاده و جانباز حیدر قلی جعفری در «بلند مثل شب یلدا»

همچون شمر دور اسرا را داشتند و هلهله می کردند و ما تا صبح با لب تشنه و دستهای بسته نشسته، چرت زدیم.

26 مرداد؛ سالروز ورود آزادگان سرافراز به ميهن اسلامى گرامى باد

به گزارش نويد شاهد؛ مراسمى بمناسبت سالروز ورود آزادگان سر افراز به ميهن در روزهاى چهارشنبه و پنجشنبه 25 و 26 مرداد 96 در شهرستان سارى برگزار مى شود
طراحی و تولید: ایران سامانه