زندگینامه
در کلاس های حفظ و قرائت قرآن کریم که در مسجد محل برگزار می شد شرکت می کرد.از همان کودکی خیلی از سوره های جزء 30 را حفظ کرده بود و با روخوانی قرآن آشنا شد...
کد خبر: ۴۵۷۳۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
زندگینامه
از چند روز قبل،مدام درباره جبهه و جنگ حرف می زد.از شهادت و جانبازی سوال می کرد.انگار به او الهام شده بود که چند روز بیشتر در این دنیا مهمان نیست...
کد خبر: ۴۵۷۳۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
وصیت نامه شهید ایرج اعتدادی
ایرج اعتدادی، بیست و پنجم خرداد ۱۳۵۰، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش غلام، راننده اداره آبیاری بود و مادرش حوریه نام داشت. دانشآموز دوم متوسطه در رشته برق بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دوم بهمن ۱۳۶۶، در پنجوین عراق توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۵۷۲۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵
خاطره
صدای مهیبی آمد .شیشه های مدرسه را در هم ریخت همه ی بچه ها جیغ می کشیدند و از کلاس درس بیرون می آمدند،دودسیاهی نصف آسمان شهر را فرا گرفته بود و دود از محله خودمان بلند می شد...
کد خبر: ۴۵۷۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵
خاطره
چهارروزاز ماه مبارک رمضان راروزه گرفته بود.شب پنجم حال و هوای خاص خود را داشت و می گفت و می خندید. جلو آینه خود را مرتب می کرد...
کد خبر: ۴۵۷۱۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵
خاطره
روزی او را به خاطر انجام کاری به خانه مادرم فرستادم خیلی زود برگشت.با دوچرخه دوستش رفته بود و از اینکه در بین راه توانسته بود به یک پیر زن در بردن وسایل او به منزلش کمک کند در پوست خود نمی گنجید...
کد خبر: ۴۵۷۰۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۲
زندگینامه
حامد صبح زود بیدارشد.با خودش شعار مرگ بر صدام،درود بر خمینی(ره) را زمزمه میکرد.بعضی ها کفن پوش آمده بودند وشعرهمه دراین خلاصه می شد«حسین حسین شعارماست ،شهادت افتخارماست»...
کد خبر: ۴۵۷۰۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۲
زندگینامه
در کلاسهای قرآن که به شیوه سنتی در روستا و در مسجد محلات شهر برگزار می شد روخوانی قرآن را یاد گرفت و با قرآن مأنوس بود و بیشتر اوقات فراغتش صرف خواندن قرآن می شد...
کد خبر: ۴۵۷۰۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۳
زندگینامه
دانش آموز ان برای شرکت در مراسم شور و شوق خاص خود را داشتند.انور هم صبح زود در سیل جمعیتی که به سوی پارک در حرکت بودند گم شد...
کد خبر: ۴۵۶۹۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۱
خاطره
شب قبل از شهادت از من اصرار کرد تا سحری بیدارش کنم.فردای آن روز به حمام رفت ،لباس های نو به تن کرد و سر کار نرفت و خود را برای حضور در راهپیمائی 15 خرداد سال 63 آماده نمود...
کد خبر: ۴۵۶۸۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۰
معرفی کتاب " قاصدک"
کتاب " قاصدک" ، برگزاری یادواره شهدای دو دبیرستان در قزوین به کوشش حسن شکیب زاده و با مشارکت حوزه هنری استان قزوین در 206 صفحه و در اول 1387، چاپ خود را تجربه می کند.
کد خبر: ۴۵۶۴۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۳
خاطره
شب قبل از من اجازه خواست تا به او اجازه دهم فردا پانزده خرداد در مراسم یوم الله پانزده خرداد سال 42 شرکت کند...
کد خبر: ۴۵۶۱۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۸
زندگینامه
درروز حادثه عبدالله گم شده بود و بقیه اعضای خانواده به دنبال او می گشتند و پس از جستجو های زیاد پیکرش در بیمارستان سقز توسط مادر داغدارش شناسایی گردید...
کد خبر: ۴۵۶۱۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۸
خاطره
از روزی که به سن تکلیف شرعی رسید سعی می کرد نمازش قضا نشود.همواره لبخند بر لبانش نقش بسته بود...
کد خبر: ۴۵۶۱۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۸
زندگینامه
با وجودی که کودکی بیش نبود ولی در کمال احترام با دیگران برخورد می کرد...
کد خبر: ۴۵۵۹۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۵
زندگینامه
آنهایی که ادعای دفاع از حقوق بشر را دارند، رژیم بعث را تجهیز می کردند و هواپیما و بمب در اختیارش قرار می دادند.آن همه جنایت را نمی دیدند...
کد خبر: ۴۵۵۷۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴
خاطره
روز شهادتش اصرار داشت به او اجازه دهم تا در راهپیمایی شرکت کند ،ابتدا من راضی نبودم وبه او اجازه ندادم، امّا وقتی اشک در چشمانش حلقه زد دلم لرزید و تسلیم خواسته اش شدم...
کد خبر: ۴۵۵۷۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴
زندگینامه
در نمازهای جماعت که در مسجد محل برپا می شد.حضور پیدا می کرد و گاهی در مدرسه به هنگام برگزاری نماز جماعت به عنوان پیش نماز دانش آموز ان نماز را اقامه می کرد...
کد خبر: ۴۵۵۷۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴
زندگینامه
علی واعظیفرد، چهارم فروردین ۱۳۴۹، در روستای شیرازک از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش فتحعلی، روحانی بود و مادرش صفیه نام داشت. دانش آموز اول راهنمایی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۵۴۹۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۳
خاطره
مادر جان چيزي نيست، غصه نخور، ما براي رضاي خدا انقلاب كرديم و تا آخر بايد بر سر عقيده و ايمانمان ايستادگي كنيم، خداي نكرده كار خلاف شرعي كه مرتكب نشدهايم. «عار نايد شير را از سلسله»..
کد خبر: ۴۵۴۴۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۷