خاطره شهید هادی ساجدی «1»
شهید «هادی ساجدی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «ما يعنی تمام برادران که در آن مدرسه بوديم دور هم در نزديکی آن برادر ايستاديم و منتظر صحبت آن برادر شديم بعد از بسم الله الرحمن الرحيم و چند کلمات قرآن ناگهان گفت برادرانی که میخواهند به جبهه بروند میتوانند از 16 سال به بالا خود را معرفی کنند اشک شوق در چشمانم جمع شد...» متن کامل خاطره اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.