نوید شاهد - «وقتی پیش شهید "حسن برازی" رفتم، دیدم بر اثر شدت جراحت، سنگر از خون پاکش سرخ شده بود، با دیدن این وضع خیلی ناراحت شدم و نتوانستم جلو خودم رو بگیرم و به گریه افتادم، حسین داشت به من روحیه میداد و گفت چیزی نشده، جلو خودتو نگهدار، با این روحیه میخواهی با دشمن بجنگی؟» آنچه خواندید بخشی از خاطرات همرزم شهید بزرگوار است، نوید شاهد کردستان شما را به مطالعه آن دعوت میکند.