خاطره خودنوشت شهید میرزایی «18»
شهيد «عبدالنبی ميرزایی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «در آن نزديکی چند نفر ارتشی که نگهبان جاده بودند به ما ايست دادند و ما مانديم و بعد به جلو رفتيم و با آنها صحبت کرديم و جريان را گفتيم و...» متن کامل خاطره هجدهم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.