شهید محمد رهبری

شهید محمد رهبری

چهل و پنج روز چشم انتظاری/ روایت مادری که غریبانه در فراق فرندش می‌گریست

نوید شاهد - مادر شهید "محمد رهبری" نقل می‌کند: «محمد از جبهه با ما تماس گرفت؛ من سریع گوشی تلفن را از دست پدرش کشیدم و گفتم: محمد! کی برمی‌گردی؟ گفت: مادر! من فردا بر می‌گردم! فردا رسید و فرداها گذشت؛ اما از محمد هیچ خبری نشد. شب و روز کارم گریه کردن بود. سراغ همه آنهایی که از جبهه می‌آمدند، می‌رفتم.» نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطره‌ای از مادر این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.

جنازه‌اش بدون پلاک مانده‌ بود

نوید شاهد - خواهر شهید "محمد رهبری" نقل می‌کند: «مدتی از محمد بی‌خبر بودیم. جنازه محمد را به سردخانه در تهران انتقال داده‌بودند. او را در یک بیمارستان صحرایی عمل کرده‌بودند و پلاکش را قبل از عمل درآورده‌بودند. محمد دو ساعت بعد از عمل به شهادت رسیده‌بود و جنازه‌اش بدون پلاک مانده‌بود. برای همین شناسایی آن، کار سختی بود و او را در قالب شهید گمنام به تهران انتقال داده‌بودند.» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه زندگی این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه