شهید غلام علی عاقلی

شهید غلام علی عاقلی

نام پدر: محمدمهدی
تاریخ تولد: 1340/4/7
تاریخ شهادت: 1362/12/7
محل شهادت: جزیره مجنون
مشاغل: پاسدار
محل تولد: سمنان - دامغان - دامغان
علت شهادت: ...........
محل دفن: بلوک: نام گلزار:مهماندوست شهر:سمنان - دامغان
زندگینامه

شهید غلامعلی عاقلی هفتم تيرماه ۱۳۴۰ در روستای مهماندوست از توابع شهرستان دامغان در خانه باصفا و بی‌آلایش محمدمهدی و زهرا خانم دیده به جهان گشود. نامش را به عشق مولا علی (ع)، غلامعلی نهادند تا در مسیر بندگی‌اش هیچوقت راهی را جز راه حق و حقیقت نپوید. به چشم برهم زدنی، غلامعلی بزرگ شد و راهی مدرسه شد. تحصیلاتش را تا پنجم ابتدایی در زادگاهش خواند و پس از آن برای ادامه تحصیل به دامغان رفت و دیپلمش را گرفت.

خدایا هیچ انسانی در کوچه‌های زندگی، اسیر بن بست نشود

غلامعلی سر سفره پدر و مادری بزرگ شد که از آنها جز به خیر و نیکی یاد نمی‌شود. پدر و مادری متدین، مهربان، زحمتکش، صبور، قانع و راضی به رضای پروردگار. بعد از گرفتن دیپلم با شروع جنگ، غلامعلی که برای دفاع از دین و میهنش لحظه‌ای آرام و قرار نداشت و دلش برای رفتن به جبهه‌ها پر می زد، سال ۱۳۶۰ به سپاه پیوست و از طریق سپاه به جبهه‌ها اعزام شد.

خوب می‌دانست تنها راهی که به مقصود می‌رسد، راه خدای عالم است. از خدا می‌خواست که هیچ انسانی در کوچه پس کوچه‌های زندگی اسیر بن‌بست نشود. غلامعلی ارادت عمیقی به سالار شهیدان داشت. مسیر سبز بندگی‌اش، صراط مستقیمی بود که از عشق آغاز شد و به خدا پیوست.

سرانجام پس از مدت‌ها حضور در جبهه، هفتم اسفندماه ۱۳۶۲ در عملیات خیبر، منطقه جزیره مجنون به آسمان شهادت پر کشید بدون آنکه نشانی از او به دست آید.

سال‌ها گذشت و چراغ عمر پدر خاموش شد. چشم به راه پسر ماند و چشم از جهان فرو بست. پس از سیزده سال، سرانجام سی‌ام اردیبهشت‌ماه ۱۳۷۵ پیکرش به وطن برگشت و مزارش درگلزار شهدای مهماندوست تا همیشه میعادگاه عاشقان راه حق و حقیقت است.

 

خاطره

این خاطره به نقل از دوست شهید است که تقدیم حضورتان می‌شود؛

توسل به امام حسین (ع) برای پوشیدن لباس سبز
خیلی خوشحال بود. رفتم طرفش و به او گفتم: «غلام! چی شده که اینقدر خوشحالی؟» گفت: «چرا نباشم! به آرزوم رسیدم.» لباس سپاه را که تنش دیدم گفتم: «به‌به! لباس جدید مبارکه!»

با خوشحالی گفت: «آخه پاسدار شدم! می‌دونی چقدر آرزوی لباس سبز داشتم؟ حتی به امام حسین (ع) هم متوسل شدم که به آرزوم برسم. آخر موفق شدم که وارد سپاه بشم.»

 

وصیت نامه

فرازهایی از وصیت‌نامه شهید:

مرگ رنگین را بر زندگی ننگین، ترجیح می‌دهیم
حسین جان! اگر در کربلای خونین تو نبودم تا به ندای «هل من ناصر ینصرنی» تو پاسخ مثبت گویم اما امروز در کربلای ایران با الهام از هدف مقدس و خط سرخ تو آموختم که چگونه به ندای خمینی بت شکن پاسخ گویم.

دشمن! بشنو! ما بر این عقیده‌ایم که روزی به دنیا آمده‌ایم و روزی از دنیا خواهیم رفت. حال که باید برویم چرا این رفتن را خود انتخاب نکنیم و چرا با شرف نرویم؟ بدان که ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت؛ لذا همچون امام حسین (ع) مرگ رنگین را به زندگی ننگین ترجیح می‌دهیم. عاقبت یا ریشه ظلم را برمی‌کنیم و یا در گرداب خون‌مان خفه‌تان می‌کنیم و در هر دو صورت پیروزیم.

فرزندان را طوری تربیت کنید که خط حسینی داشته باشند
پدر و مادر عزیزم! عاجزانه از شما می‌خواهم که مرا عفو نمایید زیرا سعادت من در گرو رضایت شماست. مرا ببخشید از اینکه نتوانستم وظیفه خودم را در مقابل شما انجام دهم، خصوصاً زمانی که عضو سپاه شدم. حتماً خودتان متوجه شدید که بیشتر اوقات در جبهه و جنگ بودم. اگر لیاقت شهید شدن را داشتم، بلند گریه نکنید که موجب شادی دشمنان دین شود. خود را در ردیف پدران و مادران شهدا ببرید و صبر پیشه کنید.

خدا را شکر کنید که مرا چنان تربیت کردید که در راه راست قدم بردارم و يقيناً برای شما سودمند است. بکوشید در تربیت دیگر فرزندانتان تا آنها هم خط حسینی داشته باشند.
اگر سعادت شهید شدن یافتم، برای من کمترین مقدار خرج کنید و بقیه را هر مقدار که می‌خواهید به حساب جبهه واریز کنید.

مرا کنار مزار دیگر شهیدان در روستای مهماندوست دفن نمایید و بر بالای قبرم، پرچم سه رنگ سرخ، سفید و سبز را نصب کنید. دعا به جان امام و پیروزی رزمندگان را فراموش نکنید.

 

دست‌نوشته

گزیده‌ای از دست‌نوشته شهید غلامعلی عاقلی که سایت نوید شاهد سمنان تقدیم حضورتان می‌کند:
حسین جان! اگر در کربلای خونین تو نبودم تا به ندای «هل من ناصر ینصرنی» تو پاسخ مثبت گویم اما امروز در کربلای ایران با الهام از هدف مقدس و خط سرخ تو آموختم که چگونه به ندای خمینی بت شکن پاسخ بگویم. دشمن! بشنو! ما بر این عقیده‌ایم که روزی به دنیا آمده‌ایم و روزی از دنیا خواهیم رفت. حال که باید برویم چرا این رفتن را خود انتخاب نکنیم و چرا با شرف نرویم؟ بدان که ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت؛ لذا همچون امام حسین (ع) مرگ رنگین را به زندگی ننگین ترجیح می‌دهیم. عاقبت یا ریشه ظلم را بر می‌کنیم و یا در گرداب خونمان خفه‌تان می‌کنیم و در هر دو صورت پیروزیم.

 
 
چندرسانه‌ای
طراحی و تولید: ایران سامانه