برایت موتور و تفنگ می خرم
ﺷﻬﻴﺪ ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ ﺧﻠﻴﺠﻰ
ﻧﺎم ﭘﺪر: ﻋﺒﺪﷲ
تاریخ تولد :1345/3/28
ﻣﻴﺰان تحصیلات: ﺳﻮم راهنماﺋﻰ
تاریخ ﺷﻬﺎدت: 60/10/9
ﻣﺤﻞ ﺷﻬﺎدت: ﺷﻮش داﻧﻴﺎل
زﻧﺪﮔﻴﻨﺎﻣﻪ
ﺷﻬﻴﺪ در ﺳﺎل 1345 در ﺧﺎﻧﻮادﻩ اى ﻣﺘﺪین و ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ ﺑﺪﺳﺘﻮرات و اﺣﻜﺎم الهی اﻣﺎ ﻣﺴﺘﻀﻌﻒ دیدﻩ ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﮔﺸﻮد. در ﺳﻦ هفت ﺳﺎلگی رواﻧﻪ ﻣﺪرﺳﻪ ﺷﺪ و تا این اواﺧﺮ ﺑﻪ تحصیل ﻋﻠﻢ ﻣﺸﻐﻮل ﮔﺮدید او در دوران کودکی ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺎ هوش و زرﻧﮓ ﺑﻮد واﺧﻼق او در ﻣﺪرﺳﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ و ﺑﺮاى کلیه داﻧﺶ ﺁﻣﻮزان الگو ﺑﻮد. ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎز و روزﻩ کاﻣﻼ ﻋﻼﻗﻪ داﺷﺖ و در ﻧﻤﺎز ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻓﻌﺎﻻﻧﻪ ﺷﺮکت ﻣﻰ کرد. در کلیه راهپیماﺋﻴﻬﺎ ﺷﺮکت داﺷﺖ. ﺷﻬﻴﺪ در ﺳﺎل 59 وارد ﺑﺴﻴﺞ ﮔﺮدید. ﺷﻬﻴﺪ ﻋﻼﻗﻪ ﺷﺪیدى ﺑﻪ رﻓﺘﻦ ﺟﺒﻬﻪ داﺷﺖ ﺳﺮاﻧﺠﺎم در ﺳﺎل 60 ﻋﺎزم ﺟﺒﻬﻪ هاى ﺣﻖ ﻋﻠﻴﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﺷﺪ و ﺑﻌﺪ از تلاش و ﻣﺠﺎهدت زیاد ﺳﺮاﻧﺠﺎم در ﻏﺮوب ﻧﻬﻢ دیماﻩ در اﺛﺮ اصاﺑﺖ ترکش ﺧﻤﭙﺎرﻩ ﺑﻌﺚ ﺑﻪ لقاءﷲ ﭘﻴﻮﺳﺖ.
برایت موتور و تفنگ می خرم
غلامرضا از زمان طفولیت و دوران کودکی به تفنگ بسیار علاقه مند بود. اصرار زیادی داشت تا برایش موتوری بخرم، امام من مخالفت می کردم. بعد از این که فهمیدم قصد رفتن به جبهه را دارد برای اینکه مانع رفتن او شوم، گفتم: برایت موتور و تفنگ می خرم به شرط این که به جبهه نروی و در پشت جبهه فعالیت داشته باشی.
هنگامی غلامرضا این پیشنهاد را شنید، قاطعانه عرض کرد: «پدر، من راه خود را انتخاب کرده ام و به هر نحوی که باشد به جبهه می روم، اگر مشیت الهی باشد تا سر حد شهادت خواهم جنگید». تسلیم خواسته های او شدم. دیدم چه بهتر این که مردی داشته باشم و آن را فدای اسلام کنم، همه ی امامان (علیهم السلام) که فرزندان خود را فدای اسلام و قرآن کردند.
راوی: «پدر شهید غلامرضا خلیجی»
منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر