شهدا از دست نرفته اند بلکه به دست آمده اند
يکشنبه, ۰۶ تير ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۱۷
نوید شاهد_شهید ابوالقاسم کهن در وصیت نامه خود خطاب به پدر و مادرش از شهید بهشتی می گوید: پدر و مادر عزیز که در راه بزرگ شدن من زحمت کشیده اید خیال نکنید مرا از دست داده اید که به گفته شهید بهشتی شهدا از دست نرفته اند بلکه به دست آمده اند. در ادامه وصیت نامه شهید را در متن خبر بخوانید.
به گزارش نوید شاهد بوشهر؛شهید ابوالقاسم کهن از شهدای ۸ سال دفاع مقدس در ۶ تیرماه سال ۱۳۴۲ در دشتستان از توابع استان بوشهر چشم به جهان گشود. ایشان بعد از ۸ ماه زندگی مشترک در جبههای نور علیه ظلمت بر اثر گلوله مستقیم دشمن در تاریخ ۴ تیرماه ۱۳۶۷ در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل شد.
در ادامه متن وصیت نامه این شهید والامقام در روز ولادتش تقدیم حضورتان میکنیم.
سلام درود بی پایان بر منجی عالم بشریت قائم آل محمد (ص) مهدی موعود (عج) و با سلام و دورود به نائب بر حق آن امام بزرگوار حضرت امام روح الله و با سلام به خانواده معظم شهدا و مردم مسلمان و شهید پرور و با سلام به خانواده عزیز و گرامی خود، وصیت نامه ام را شروع میکنم اولا باید بگویم که من واقعا خیلی کوچکتر از آن هستم که بخواهم به عنوان سفارش چیزی را به شما بگویم، چون میدانم که مردم مسلمان و شهید پرور خود در همهی امور داناتر از من هستند، ولی من باب وظیفه چند جملهای مینویسیم:وصیت من به مردم عزیز این است که مسجدها به گفتهی امام سنگر است، خالی نکنید، چون همانطور که اگر ما در جبهه سنگرها را خالی کنیم دشمن به ما هجوم میآورد و بر ما غالب میشود اگر مسجد راهم که سنگر اصلی است خالیم بگذاریم و صحنه را برای دشمن باز کنیم دشمن از این فضای باز استفاده کرده و اسلام و جمهوری اسلامی را از دست ما میگیرد.
در ادامه متن وصیت نامه این شهید والامقام در روز ولادتش تقدیم حضورتان میکنیم.
سلام درود بی پایان بر منجی عالم بشریت قائم آل محمد (ص) مهدی موعود (عج) و با سلام و دورود به نائب بر حق آن امام بزرگوار حضرت امام روح الله و با سلام به خانواده معظم شهدا و مردم مسلمان و شهید پرور و با سلام به خانواده عزیز و گرامی خود، وصیت نامه ام را شروع میکنم اولا باید بگویم که من واقعا خیلی کوچکتر از آن هستم که بخواهم به عنوان سفارش چیزی را به شما بگویم، چون میدانم که مردم مسلمان و شهید پرور خود در همهی امور داناتر از من هستند، ولی من باب وظیفه چند جملهای مینویسیم:وصیت من به مردم عزیز این است که مسجدها به گفتهی امام سنگر است، خالی نکنید، چون همانطور که اگر ما در جبهه سنگرها را خالی کنیم دشمن به ما هجوم میآورد و بر ما غالب میشود اگر مسجد راهم که سنگر اصلی است خالیم بگذاریم و صحنه را برای دشمن باز کنیم دشمن از این فضای باز استفاده کرده و اسلام و جمهوری اسلامی را از دست ما میگیرد.
سعی کنید همیشه نمازهای یومیه را به دقت و در مسجد و با جماعت بخوانید که نماز جماعت قلب مومنین را به هم نزدیکتر میکند؛ و مومنین را متحد مینماید؛ و همچنین سعی کنید این بسیج مستضعفین را که در حال حاضر در شهر واقعا مستضعف واقع شده را پر کنید و در اعزامهای نیرو تا آنجا که ممکن است شرکت نمائید. خواهران عزیز حجاب را حفظ کنید و آنها نیز که توانائی رزمیدن در میدان رزم و رو به رو شدن با دشن را ندارند در شهر با زبان، دست، با مال و ثروت با قلم و یا هر وسیله ممکن به اسلام و جمهوری اسلامی خدمت کنند. هیچوقت نگوئید چرا فلان و فلانی به جبهه نمیروند. ما هم نمیرویم که این به صلاح اسلام و مملکت اسلامی نیست. آخر مگر میشود افراد بی تفاوت و حتی کافر و منافق انتظار داشته باشیم که به جبهه بروند و در مقابل دوستان خود یعنی آمریکا و حکومت بعث بایستد البته این انتظار بی جایی است؛ و دیگر روی سخنم با خانواده گرامی و ارجمندم میباشدای پدر و مادر عزیز که در راه بزرگ شدن من زحمت کشیده اید خیال نکنید مرا از دست داده اید که به گفته شهید بهشتی شهدا از دست نرفته اند بلکه به دست آمده اند.
من از شما عاجزانه و خالصلنه میخواهم که مرا ببخشید و حلال کنید، چون من نسبت به شما خیلی بد بودم و برعکس من خوبیهای زیادی از شما دیدم.ای همسرم وای برداران و وخواهرانم گرامیم از اینکه در مدت عمر خود شما را ناراحن میکردم از شماها نیز عاجزانه و خالصانه میخواهم که مرا ببخشید و حلال کنید که اگر شما خانواده گرامیم از من راضی نشوید خدا هم از من راضی نخواهد شد و مرا نخواهد بخشید و هر چند چندین بار به هم به جبهه رفته امای همسرم مهربانم از تو میخواهم که وقتی انشاالله صاحب فرزند شدی اگر پسر باشد نام آن را مصطفی و اگر دختر باشد نامش را زهرا بگذار و وقتی هم که بزرگ شد به او بگوکه پدرت در جنگ با دشمنان اسلام کشته شده است. تا او هم از اول نسبت به دشمنان اسلام کینه به دل بگیرد و هرگز به او دوروغ نگوئید. از تمام افراد خانواده گرامیم میخواهم که اول در مرگم جامه سیاه نوشید و بعد به مردم بگویئد و جدا از همه مردم میخواهم که پس از مجلس به شما شادی از قبیل عروسی و... دارند برگزار کنند که این کار روح من را شاد خواهد کرد. وصیت دیگر به شما خانواده گرامیم این است که در مرگم سخنی نگوئید یا کاری نکنید که داوند از آن کار ناراضی باشد، چون من خود در راه رضای خدا کشته شده وو در همه حال شکر خدا را بنمائید و به آن مقدار نعمتی در اختیارتان گذاشته قانع باشید.
در پایان از خداوند طلب مغفرت نموده و ازپدر، مادر، همسر برادران و خواهران اقوام، خویش، همسایگان، دوستان و همشهریان و آشنایان حلالیت میطلبم و والسلام
کوچک شما و خدمتگزار حقیراسلام ابوالقاسم کهن
در پایان از خداوند طلب مغفرت نموده و ازپدر، مادر، همسر برادران و خواهران اقوام، خویش، همسایگان، دوستان و همشهریان و آشنایان حلالیت میطلبم و والسلام
کوچک شما و خدمتگزار حقیراسلام ابوالقاسم کهن
منبع: معاونت فرهنگی و آموزشی اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر
نظر شما