دوشنبه, ۰۴ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۴۰
نوید شاهد_«شهید حسن گله گیری»از شهدای استان بوشهر دارای خصوصیاتی همچون مهربانی و اراده محکم همانند کوه استوار داشت،تمام اهل محل او را می‌شناختندو مهربانیش زبانزد همگان بود. با سن و سال کمی که داشت بزرگان اهل محل برای مشکلاتشان از او کمک می‌خواستند و او با عقل سرشار خود آنان را راهنمایی می‌کرد.در ادامه خبر سبک زندگی این شهید والا مقام را بخوانید.

به گزارش نوید شاهد بوشهر؛ شهید قلب تاریخ است، در غروب ۳ مرداد ماه ۱۳۳۹ در خانواده‌ای متوسط پسری چشم به جهان گشود. وی را حسن نام نهادند. حسن از همان روز‌های نخست مهربانی از رخسارش طراوت میشد. دوران ابتدائی خود را در دبستان هدایت یکی از دبستان‌های شهر گذراند تا این که به دوران راهنمائی پا گذاشت و تا دوم راهنمائی تحصیل.

وی پس از دو سال در این دوره بر اثر فشار زندگی و عدم علاقه به درس و تحصیل مدرسه را رها کرد و دوران نوجوانی خود را به ماهیگیری پرداخت. «شهید حسن گله گیری» هر روز تور کوچک خود را برمیداشت و به دریا می‌رفت و مشغول ماهی گیری میشد.

تمام اهل محل او را می‌شناختند مهربانیش زبانزد همگان بود. چهره اش همیشه خندان و اراده ای، چون کوه استوار داشت. با سن و سال کمی که داشت بزرگان اهل محل برای گرفتار‌هایی کوچک و بزرگشان از او کمک می‌خواستند و او با عقل سرشار خود آنان را راهنمائی می‌کرد.

در هر حالی که ظلم حاکم بود وجود او محو هر محفلی که عدل فرمانروائی میکرد و خورشید وجودش طلوع می‌کرد، با صبر و مهربانی کار‌های خود را به پیش می‌برد، ولی به موقعی از نسیم بهاری لطیف‌تر و به موقع از شیر درنده‌تر و خشمگین‌تر بود.

در سراسر عمر کوتاه خود هیچ گاه دست ظلمی را در دست نگرفت، بلکه همیشه درماندگان را یاری بود و ظالمان را دشمن، بالاخره دوران نوجوانی او سپری شد. پا به دوران جوانی گذاشت ودر اوایل انقلاب، وقتی که مردم از اسم شاه می‌ترسیدند و برخود می‌لرزیدند. او بناء مخالفت را با استعمارگران و استبدادیان نهاد و با شوق و علاقه همه چیز را برای بچه‌های شهر روشن می‌کرد. اما متاسفانه بر اثر عم آگاهی کافی او را نادان معرفی می‌کردند، ولی او بیدی نبود که از باد بلرزد و کار خود را ادامه داد.

«شهید حسن گله گیری» همیشه طرفدار مستضعفین بود و در خانه هم به مادرش کمک می‌کرد. تقریبا می‌شود گفت که نصف کار خانه را او انجام می‌داد تا بالاخره این انقلاب کبیر به رهبری قاطعانه امام خمینی (ره) به همت مردم شهید پرور ایران به پیروزی رسید و تقریبا آرزو‌های دیرینه خود بر آورده شد.

یکی از آرزویش باقی ماند که آن شهادت بود. بعد از پیروزی انقلاب د رسپاه پاسداران این حامیان راه حسین فعالیت خود را ادامه داد؛ و چه شب‌هایی که خواب را به خود حرام می‌کرد و به پاسداری از شهر و انقلاب اسلامی می‌کرد. چه روز‌هایی را که زیر آفتاب سوزان شهر می‌گذراند، که مبادا ضد انقلاب خللی وارد کند.

طی یک مریضی مدتی از سپاه بیرون آمد، ولی بعد از درمان دوباره خواست که به سپاه برود که ناگهان اسمش درلیست مشمولان وظیفه آشکار گردید و به همراهی چندین تن از بچه‌های هم سن و سال خود برای دوره آموزشی در شهر کرمان همراه شد. به مدت دو ماه آموزشی را درکرمان گذراندند و بعد به لشکر ۸۱ کرمانشاه انتقال یافت

شهید پس از دوره آموزشی در کرمان به سر پل ذهاب انتقال یافت و دو هفته بعد به جبهه بازی دراز اعزام شد، ولی از این بسیار خوشحال بود. بعد از دو هفته جنگ به وی مرخصی هشت روزه دادند. وی به دیلم آمد و از سست ارادگی و ضعف سربازان بعثی سخن به میان آورد. او گفت: که هر یک از سربازان مقابل با صد سرباز بعثی می‌باشند و ما تسلط کامل بر آن‌ها داریم.

بعد از اتمام مرخصیش، او دوباره برای بار دوم عازم جبهه نبرد با بعثی‌های کافر گردید تا بالاخره هنگامی که تصمیم به آزاد کردن کوه بازی دراز کردند. «شهیدحسن گله گیری»، لوله تفنگ خود را به سوی صدامیان نشانه گرفت و دوستان و همرزمان خود را مژده می‌داد و می‌گفت که نترسید که ما پیروزیم که ناگهان بر اثر پرتاب گلوله خمپاره که در سنگر وی افتاد از شهیدجزخاکستر هیچ چیز باقی نگذاشت و او بدین وسیله جان خود را فدای اسلام میهن و مکتب الهی خود کرد.

حکایت زندگی شهیدی که به خوش قلب بودن شهرت داشت
منبع: معاونت فرهنگی و آموزشی اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده