سقز - صفحه 4

مجتبی رشوند، دهم تیر ۱۳۵۰، در روستای تنوره از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علی‌بخش، کشاورز بود و مادرش ماه‌بیگم نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز نیروی انتظامی خدمت می‌کرد. بیست و چهارم خرداد ۱۳۷۲، در سقز دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

تمامی کسانی که این شهید والامقام را از نزدیک می‌شناسند بر این نکته اتفاق نظر دارند که سردار خوبی‌ها در بی‌ادعایی، بی‌ریایی و مردم‌داری سرآمد و یگانه زمان بود...

عبدالله بهرامی، یکم اردیبهشت ۱۳۴۲، در روستای عصمت‌آباد از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش یدالله، راننده تراکتور بود و مادرش رفعت نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و ششم خرداد ۱۳۶۲، در سقز توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به گوش و چشم، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

غلامعلی امام‌وردی، یکم شهریور ۱۳۴۸، در روستای علنقیه از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش پنجعلی، کشاورز بود و مادرش ثریا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز در ژاندارمری خدمت می‌کرد. بیست و پنجم خرداد ۱۳۶۹، در سقز هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

شهيد «بهرام ميرطاهري» که نام پدرش احمد است در تاريخ بیست و پنجم تیرماه 1339، در تهران متولد شد. وي با فرا رسيدن زمان خدمت سربازي پس از گذراندن دوره آموزش نظامي به جبهه‌هاي غرب كشور اعزام گشت تا در برابر نيروهاي خصم به مبارزه بپردازد كه پس از چند ماه حضور در منطقه در چهارم خرداد ماه 1364، حين انجام مأموريت بر اثر واژگون شدن خودرو در محور جاده بانه ـ سقز به شهادت رسيد.

قطعاً و یقیناً این شهید بزرگوار از جمله رزمندگان سلحشور و جان بر کفی بودند که در دفاع از استقلال و تمامیت ارضی ایران اسلامی حافظ عزت و شرف ایرانیان و موجب افتخار هم استانی های خود شدند که به منظور تامین امنیت و پاکسازی منطقه غرب کشور در مبارزه با عناصر خود فروخته به شهادت رسیدند.

شهید حسن سلطان آبادی می گوید: اینجا افرادی هستند که از خانه و خانواده جان و مال و دوست و رفیق گذشته اند و خالصانه به انجام وظیفه خود مشغولند و نتیجه اش قبولی در پیشگاه خداوند متعال است؛ و آن هنگامی است که به درجه شهادت- قلم و زبان از وصفش عاجز است می‌رسند امیدوارم که من از نظر درگاه حق تعالی پذیرفته و قبول شوم.

در سال 1367 به عنوان پاسدار نمونه مورد تقدير قرار گرفت....

وبرادربزرگ ومهربانم بعدازمن ازبچه ها يم مثل بچه هاى خودت نگهدارى كن وآنها رابه مدرسه بفرست تاتحصيل كنند و حقيقت رابيابندو سعى كنيد بچه هايم را به كلاس قرآن بفرستيد تاباكتاب محمدرسول الله آشنابشوند...

پنج هواپیمای جنگی بالای شهر آمدند و شروع به انداختن راکت و با تیربار تیراندازی کردند.

امروزمان را مدیون خون پاک 9 شهید از شهدای 20 آذر ماه کرمانشاه به همراه زندگی نامه آنها هستیم.

جانباز هفتاد درصد علی رضاپور تقی آباد فرزند محمد در سال 1360 عازم جبهه حق علیه باطل گردیده و در اواخر جنگ در حالی که عازم منطقه سمن بوکان برای اعزام به سردشت بود در منطقه سقز با اصابت گلوله های ضد انقلابین مجروح و قطع نخاع گردیده است.

با سمت بیسیم‌چی در سقز بر اثر اصابت گلوله به گردن، شهید شد.

با آزاد سازی روستای میرده از اشغال گروهک‌های ضد انقلاب و پاکسازی منطقه گردان عملیاتی در همان روستا استقرار پیدا کرد و کریم رشید زاده از جمله کسانی بود که در سن بیست سالگی با عشق و علاقه فراوان به عنوان پیشمرگ مسلمان کرد در گروه ضربت گردان سازماندهی گردید....

در زمانی که در یگان حزب الله سقز و به عنوان پیشمرگ جوان در مقابل گلوله‌ی مزدوران وابسته به اجانب سینه سپر کرده بود همیشه او را در زیر قرآن بدرقه می‌کردم و به نیت خوش یمنی پشت سرش آب می‌ریختم....

وضع مالی خانواده بسیار ضعیف بود و با روحیه قناعت و صرفه جویی با حداقل‌های زندگی مدارا می‌کردند. ...

در سال 1358 به همراه پدر مجبور به مهاجرت شدند و با ترک خانه و کاشانه خود به کرمانشاه هجرت نمودند و در آنجا به صف رزمندگان سپاه اسلام درآمدند.....

زمستان سال 1361 برای دفاع از میهن اسلامی و پاکسازی منطقه از لوث ضد انقلاب در صف پیشمرگان مسلمان قرار گرفت و در پایگاه زادگاهش روستای کچل منگان مشغول به فعالیت شد....

شهید محمد وکیلی فرزند: حسین ولادت: 1/2/1330 شهادت: 30/5/1361 محل شهادت: منطقه سقز نحوه شهادت: درگیری با ضد انقلاب محل دفن: گلزار شهدای سقز در عنفوان جوانی به همراه خانواده زادگاهش روستای قشلاق صالح بیک را ترک کرد و به شهرستان سقز نقل مکان نمودند اگر چه پدرش از وضع مالی بسیار ضعیفی برخوردار بود ولی با توکل به ایزد منان به آینده امید داشت و بر این باور بود که دنیا مزرعه آخرت است و با اعتقاد راسخ در انجام فرایض دینی می کوشید. با مهاجرت به شهر سقز در سال 1347 پدرش به عنوان خادم یکی از مساجد شهر و محمد نوجوان هیفده ساله در یک مغازه کبابی مشغول به کار شدند سال 1355 بعد از انجام دو سال خدمت نظام وظیفه به امر مقدس ازدواج اهتمام ورزید و دخترش گلاویژ در شهریور ماه سال 1356 دیده به جهان گشود گلاویژ یک سال داشت که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) رنگ و بوی تازه به خود گرفت و طولی نکشید تظاهرات مردمی در همان سال تمام کشور را در بر گرفت و محمد وکیلی نیز پا به پای سایر مردم انقلابی در راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردمی علیه حکومت ستم شاهی شرکت می‌کرد چند ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ورشکسته‌های سیاسی و گروهک‌های ضد انقلاب و وابستگان به رژیم طاغوت و افرادی که سابقه جنایت و ظلم در حق مردم را داشتند در بعضی از استان‌های کشور از جمله کردستان با تبلیغات عوام فریبانه اجتماع کرده بودند و با ایجاد رعب و وحشت در بین مردم در برابر حکومت نوپای اسلامی صف آرایی نمودند و با حضور نامشروع خود سال‌ها کردستان را از رشد و توسعه متوازن با سایر استانها عقب نگاه داشتند و کاری کردند تا سال‌ها دیگران به این استان نگاه امنیتی داشته باشند. با بازپس گیری شهرهای کردستان از دست مزدوران ضد انقلاب و استقرار رزمندگان سپاه اسلام در منطقه امنیت به دست فرزندان این استان پایدار گردید و محمد وکیلی هم در همان سال‌ها به عنوان پیشمرگ مسلمان کرد به صف سپاهیان اسلام درآمد و برای پاکسازی کردستان و تامین امنیت آن سلاح به دوش گرفت و پس از ماه‌ها ایثار و فداکاری در مرداد ماه سال 1361 در حالی که از ولادت پسرش صلاح الدین کمتر از یک سال می‌گذشت در مصاف با دشمن و برای اسلام جان را در طبق اخلاص نهاد و با مرگ سُرخ و شهادت در راه خدا در درگیری حوالی روستای ترجان سقز روح بلندش به آسمانها پر کشید

عضو فعال شورای اسلامی روستا بود و خود همواره می‌گفت از این که گره مشکلات مردم با دست من باز می‌شود و من می‌توانم در حل بخشی از مشکلات، آنان را کمک کنم عنایت خداوندی است و از این بابت همیشه شکرگزار خدا بود....