مادرشهید

مادرشهید
شهید اقتدار؛

روایتی از شهادت شهید ۱۶ ساله قمی

شهید «احسان قاسمی» در جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی به شهادت رسید و خانواده اش امروز زمینی که متعلق به او بوده را برای تقویت توان دفاعی کشور اهدا کردند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

نذر امام رضا (ع) بود

مادر شهید «علیرضا بخش علی نژاد» می‌گوید: پسرم نذر امام رضا (ع) بود، چون بچه اولم را که به دنیا آوردم فوت کرد، بعد از آن پسرم علیرضا به دنیا آمد. گفتم این سالم برای ما بماند، بزرگ که شد ببرمش به پاپوس امام رضا برای زیارت.
گفتگوی تصویری با مادر شهید «امامعلی احمدی قادی»

حتی تکه‌ای از استخوانش را هم نیاوردند

مادر شهید «امامعلی احمدی قادی» می‌گوید: در خانه داشتم گریه می‌کردم آمدند به من گفتند گریه نکن پسرت شهید شده. من علی خودم را در راه خدا دادم علی من نیامد از دوری و گریه برای علی چشمم نابینا شد اما حتی تکه استخوانش را هم نیاوردند که بگند بچه منه، هنوز چشم به راهم که علی من داره میاد.
گفتگوی تصویری با مادر شهید «حسن تیری خطیر»

کاسه‌ای که عطر خوشی داشت به من داد

مادر شهید «حسن تیری خطیر» می‌گوید: خواب دیدم مامور سیاه پوشی کاسه کریستالی که نمیدانم درون ان برنج بود یا کره هر چیزی بود عطر خوشی داشت. گفتم چه کسی این کاسه را داد مامور گفت: فردی به نام فضل الله این هدیه را به شما داد.
کلیپی از مادر شهید محمد نوربخش

انتظار ۱۱ ساله‌ای که با یک پلاک به سرآمد

شهید «محمد نوربخش» از شهدای جاویدالاثری استان بوشهر بود که پس از ۱۱ سال بعد خبر شهادت ایشان را به همراه پلاک به خانه آوردند. در ادامه خبر کلیپی دیدنی از مادر آسمانی شهید محمد نوربخش تماشا کنید.

گرفتن روزه در روز‌های گرم هنر است

مادر شهید «محمدکاظم اعزی پاشاکلائی» می‌گوید: یک سال ماه رمضان در فصل تابستان بود به محمد کاظم گفتم که هوا گرم است روزه ات را ادامه نده، گفت: مادر جان گرفتن روزه در روز‌های گرم هنر است و گرنه در هوای سرد پیرمرد هفتاد ساله روزه می‌گیرد.
به کوشش گروه تلویزیونی شاهد منتشر شد

«ته ته» روایت مادر شهید از تولد تا شهادت فرزندش

روایتی کوتاه با موضوع ایثار اجتماعی با عنوان «گهواره» به کوشش گروه تلویزیون شاهد برای نخستین بار منتشر شد.

«آقای سلام» صدایش می‌کردم

مادر شهید «امان الله اسمعیل کلاری» می‌گوید: در دوران ابتدایی وقتی از مدرسه به خانه می‌آمد یا از هر جای دیگری قبل از هر چیز سلام می‌کرد و من به ایشان می‌گفتم آقای سلام.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

برف آب می‌کردم و تنش را می‌شستم

مادر شهید «پرویز ایمانی شیرکلایی» می‌گوید: برف سنگینی باریده و راه‌ها بسته شده بود، برف را داخل یک لگن آب میکردم تنش را میشستم، همان تنی که ترکش داغ خورد.

شب‌ها برای رفتن به گشت از پنجره فرار می‌کرد

مادر شهید «عنایت الله افته داودی» می‌گوید: اکثر شب‌ها به گشت شبانه می‌رفت برای اینکه از پدرش زیاد می‌ترسید شبانه از پنجره فرار می‌کرد و به گشت می‌رفت.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

راهنمای هم رزمانش بود

مادر شهید «سیدجواد موسوی» می‌گوید: برای جبهه جان میداد و به خاطر اخلاق خوبش همه ازش تعریف می‌کردند. با اینکه از همه کوچیکتر بود، ولی در جبهه راهنمای هم رزمانش بود.

نماهنگ/ تسبیح سرخ با موضوع مادران شهدا

نویدشاهد؛ نماهنگ «تسبیح سرخ»، کاری از گروه تلویزیونی شاهد با موضوع مادران شهدا، از سوی گروه چندرسانه‌ای نویدشاهد منتشر شد.

مادرم با شهادتم تو را نزد حضرت زهرا سربلندم میکنم

شهید«مجید مبارکی»دروصیت نامه خود خطاب به مادرش نوشته است:چه بسيار زحمات زيادي كه برايم كشيديد.ولي خود خوب ميدانم كه نتوانستم وظيفه ي فرزندي را در حقتان ادا كنم.شايد با ريختن خونم بتوانم زحمات شما را جبران كنم.باشد تا ان شاءالله،نزد «فاطمه ي زهرا»(س)و«سيد الشهدا»(ع) سربلند و سرافراز باشيد...»
گفتگو با مادر شهید دفاع مقدس؛

خداوند امانت زندگیم را در راه خودش به زیبایی پس گرفت

مادر شهید عبدالرضا ملاح زاده از شهادت پسرش اینگونه روایت می کند: چشم بر هم گذاشتم و تابوتی را جلوی خود دیدم که پرچم سه رنگی برروی آن را بود، پرچم را کنار زدند در آن تابوت پیکری بود که دیدنش تا به این لحظه از خاطرام نرفته است...)
خاطرات شفاهی والدین شهدا

کلیپ/ابوالقاسمم همانند حضرت قاسم شهید شده است

نوید شاهد مازندران، به مناسبت سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها و تکریم مادران و همسران شهدا کلیپی از مصاحبه با مادر شهید «ابوالقاسم حامدی» منتشر کرده است که شما را به دیدن این کلیپ دعوت می‌کنیم.
خاطره‌نگاری والدین شهدا

فرزندم مدرسه را به عشق جبهه رها کرد

مادر «شهید محمد شفیع کیا دربندسری» می‌گوید: فرزندم به دلیل پایین بودن سن و مخالفت پدرش نمی‌توانست به جبهه برود و به همین دلیل، از شدت ناراحتی مدرسه را رها کرد. بعد از مدتی مدیر مدرسه رضایت محمد را از من گرفت تا راهی جبهه‌های نبرد شود.
خاطره‌‌نگاری والدین شهدا

فرزندم می‌خواست گمنام بماند

مادر «شهید محمدحسین زمردیان» می‌گوید: فرزندم از دوران کودکی‌اش بسیار کنجکاو و صبور بود. وی همیشه می‌گفت: مادر؛ در صبر و بردباری حضرت زینب (ص) را الگو قرار بده. «شهید‌محمدحسین» وصیت کرده بود که با هیچ ‌رسانه‌ای مصاحبه نکنم و گمنام بماند. بنده نیز افتخار می‌کنم که خداوند سعادت مادر شهید بودن را به من عطا کرد.
خاطره‌نگاری والدین شهدا

شهادتش به او الهام شده بود

«گوهر هراتی» مادر «شهید احمد احمدنژاد بیرم‌آباد» می‌گوید: همرزم‌ فرزندم پس از شهادت او تعریف می‌کرد که پسرم قبل از شهادتش چندین بار گفت که «دوستان من امروز به شهادت می‌رسم». در همان روز که عازم خط مقدم جبهه شدیم، مشاهده کردیم تیری به قلبش اصابت کرد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

فرزندم به یاد امام حسین (ع) در عملیات آب ننوشید

طاهره ‌آینه‌دار مادر «شهید غلامرضا‌ابراهیمی خلیل‌آباد» می‌گوید: دوست فرزندم پس از یک عملیات‌ در استان ایلام به او گفت که غلامرضا چرا آب نمی‌خوری و پسرم در جواب می‌گوید: «چه‌جوری می‌توانم آب بخورم وقتی امام حسین(ع) و علی اصغر(ع) تشنه به شهادت رسیدند.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا

معرفت و اخلاق پسرم بی‌نظیر بود

مادر شهید «براتعلی حیدری» می‌گوید: معرفت و اخلاق پسرم بی‌نظیر بود. با هیچ کس درگیر نمی‌‌شد. راهش را انتخاب کرد و در راه امام حسین (ع) قدم برداشت، خدا رحمتش کند.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه