نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - سنت
يكي از سنّت هاي حاكم در جهان هستي، سنّت امداد الهي است. براساس اين سنّت، خداوند به عدّه اي از بندگان خاص در زندگي مدد مي رساند و آن ها را با ملكوت آسمان ها و زمين آشنا ساخته و از برخي حوادث با خبر مي سازد. ايثارگران جنگ تحميلي و خانواده هاي معظّم آن ها در پاره اي از موارد از اين سنّت بهرهمند بودند. اين مقاله با بررسي شروط بهره مندي از سنّت امداد الهي در قرآن و حديث، و بيان كيفيّت و شكل هاي اين امداد با بررسي زندگي تعدادي از ايثارگران و مصاحبه با خانواده هاي آن ها به اين نتيجه رسيده است كه آن ها گاهي از سروش غيبي كه به معناي القاي امري در قلب از ملاء اعلي است، بهره مند بودند و اين سروش غيبي كه از مصاديق امداد الهي است، همواره مشوّق ايثارگران در جهاد با دشمن و تسكين بخش آلام روحي خانواده شهيدان است.
کد خبر: ۲۱۲۷۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۸۸/۰۳/۲۷

چكيده جنگ به حكم عاطفۀ انساني، مردود و ناپسند؛ امّا به حكم عقل و استدلال، مورد قبول است و در برابر دشمن متجاوز و ستمگر، چاره اي جز مقاومت و دفاع نيست و براي دفاع از جان و مال و سرزمين و عقيده، راهي غير از ايثار و از خودگذشتگي وجود ندارد. اسلام كه دين فطرت و عقل است، به اين موضوع توجّه دارد و در مواقع ضروري با فرمان جهاد و دفاع، چارۀ كار را انديشيده است. نگارنده در اين مقاله ، پس از پژوهش در پيشينۀ تحقيق، و بيان چيستي فرهنگ ايثار و شهادت، آسيب هايي كه در قرآن و سنّت در ارتباط با موضوع وجود دارد، شناسايي كرده و اين آسيب ها را در بُعد اعتقادي و اقتصادي و سياسي توضيح داده است. آنگاه پس از بيان چگونگي بر طرف كردن آسيب ها به عوامل و راهكارهايي اشاره مي كند كه اعتقاد به آن ها، حسِّ از خودگذشتگي را در انسان ها تقويت مي كند و آن ها را آگاهانه و هدفمند به سوي مرگ سرخ مي خواند، به گونه اي كه اولياي خدا با اين تعاليم، عاشق شهادت گشته¬اند و آن را در دعاي خويش از خدا طلب مي كنند. مقاله با چند پيشنهاد در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت پايان مي يابد.
کد خبر: ۲۱۲۷۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۸۸/۰۳/۲۷

اين مقاله درصدد است تا به بررسي اين مسأله بپردازد كه آيا نهادهاي آموزشي ما قادرند تا فضايلي چون فرهنگ ايثار و شهادت را تعميق بخشند و گسترش دهند. براي پاسخ به اين سؤال نگارنده به بررسي ماهيت و كاركردهاي نظام هاي اموزشي مدرن پرداخته و نشان داده است كه مهم ترين كاركرد مدارس جديد، سازگار كردن دانش آموزان با محيط طبيعي و اجتماعي است. مدارس اين كار را با آموختن دانش ها و مهارت هاي لازم براي سازگاري آن ها انجام مي دهند. سازگار كردن فرد با زندگي، رويكردي است كه نظام هاي آموزشي با غلبه نگرش دنياگرايي اتخاذ كرده اند. در اين نگرش هدف آموزش و پرورش نه فضايل اخلاقي و معنوي، بلكه توانايي برخورداري از زندگي و سيطره بر آن است. اين نگرش سبب رشد اقتصاد سرمايه داري و در نتيجه سيطره ي اقتصاد بر آموزش و پرورش شده است. حاصل اين وضعيت اتخاذ جهت گيري بازاري مراكز اموزشي است. در ادامه ي مقاله به اختصار، ماهيت و كاركردهاي نظام آموزشي ايران در سه دوره ي ماقبل دوره ي پهلوي، دوران پهلوي و پس از انقلاب مورد بحث قرار گرفته است. نتيجه ي بحث طرح اين نكته بوده است كه نظام آموزشي كنوني از بيماري دوگانگي ساختاري رنج مي برد و هنوز نتوانسته ميان نوع نگرش و عمل سنت ي و مدرن، جمع ارگانيكي قابل توجهي به وجود آورد. چنين وضعيتي سبب گرديده كه مدارس ما نتوانند نه فرد را براي سازگاري موثر با زندگي مهيا كنند و نه فضايل اخلاقي چون از خود گذشتگي و مقاومت در برابر ستم را رشد دهند. بي گمان اگر چنين فضايلي در مردم ايران باشد محصول آموزش و پرورش رسمي نيست. در بخش پاياني نيز مولف با طرح اين نكته كه مدارس ما در صورتي كه بخواهند به تعميق فرهنگ ايثار و شهادت و يا هر آرمان اخلاقي ديگري بپردازند، بايد از يك سو سنت فرهنگي خود را عميق بشناسند و معرفي كنند و از سوي ديگر زمينه ي شناخت دقيق تر تمدن غرب را فراهم نمايند. و با اتكاء به نگاهي انتقادي، نظريه هاي انسان شناسي و معرفت شناسي جديد را مبنايي براي ايجاد زمينه اي مناسب براي معنابخشي به سنت در پرتو وضعيت جديد قرار دهند. هم چنين اجازه دهند تا دانش آموزان خود در ارتباطي انساني و گرم با معلم به بازتفسيري و تاويل ارزش هاي سنت ي اقدام كنند.
کد خبر: ۲۱۱۲۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۸۸/۰۳/۱۱

نوشتار حاضر در پي آن است تا با مقايسه جايگاه زن در دو مكتب اسلام و غرب نگرش اين دو مكتب را به حضور زن در عرصه هاي اجتماعي، سياسي و دفاعي بررسي كند. براي اين مهم نخست به بررسي جايگاه زن در قرآن و سنت نبوي به عنوان دو پايه اصلي مكتب اسلام و در مسيحيت و فلسفه غرب به عنوان دو مولفه مهم تشكيل دهند مكتب غرب مي پردازد و قضاوت آنها را در مورد جايگاه زن در عرصه هاي عمومي بررسي مي كند سپس چگونگي و چرايي حضور زنان غربي در عرصه هاي عمومي را بررسي مي كند و در پايان با مقايسه نگرش دو مكتب اسلام و غرب به حضور زن در عرصه هاي عمومي از مباحث مطروحه نتيجه گيري مي نمايد. فرضيه محوري كه اين پژوهش در پي آزمايش آن است: نگرش مثبت اسلام به حضور زنان در عرصه هاي سياسي، اجتماعي و دفاعي مبتني بر باورمندي اين دين به حق، توانايي و قابليت و حفظ كرامت زنان است به همين خاطر است كه اين حضور از همان آغاز ظهور اسلام به رسميت شناخته مي شود اما مسيحيت و فلسفه به عنوان دو مولفه مهم تشكيل دهنده مكتب غرب، زن را واجد قابليت، عقلانيت و حق حضور در اين عرصه ها نمي دانند و حضور زنان در عرصه هاي عمومي واكنشي انفعالي به شرايط خاص بوده است. كه در رهگذر اين حضور، شأن و كرامت انساني آنها خدشه دار شده است.
کد خبر: ۹۱۲۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۸۶/۱۱/۱۷